دهم حليف يعنى هم قسم در بعضى امور . و مىتواند شد كه مولى در اين حديث به معنى اول يعنى اولى به تصرف در جميع امور كه مرادف امام وخليفه است نباشد ، بلكه مراد يكى از معانى ديگر باشد . و فساد و ضعف اين سخن بر هر ذى شعورى ظاهر است به چندين وجه : اول آن كه دانستى كه « ولى » در اين جا به معنى اولى به تصرف در جميع امور دين و دنيا است ، همچنان كه شأن نبي است و بعد از آن كه پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) فرمود : « الست اولى بكم » بر آن عطف وتفريع نمود كه : « فمن كنت مولاه فعلى مولاه » و هر اهل زبانى مىفهمد كه اين عطف وتفريع دليل صريح است بر اين كه مراد از مولى در هر دو موضع بايد به معنى اولى باشد و به معانى ديگر نمى تواند شد و الا لازم مىآيد عطف وتفريع لغو باشد و لازم مىآيد اغراء به جهل ، زيرا كه آن معانى ديگر اصلاً به ذهن نمى آيد . و اگر كسى گويد معنى سيّدمطاع بسيار بعيد نيست كه مراد باشد گوييم سيّدمطاع على الاطلاق نيز به معنى اولى به تصرف در جميع امور است كه مرادف خليفه است و ساير معانى مذكوره هيچ مناسبت به مقام ندارد . دوم اين كه اين همه اهتمام به شأن تبليغ و رساندن اين امر به نحوى كه جبرئيل مكرّر نازل شد و از جانب پروردگار تهديدى به آن شدت آورد و حق تعالى فرمود : اين امر را برسان كه اگر نرسانى تبليغ رسالت نكرده خواهى بود و حق تعالى ضامن عصمت ومحافظت آن حضرت از دشمنان شد ، دليل صريح ونصّ قاطع است كه مراد از اين امر نيست مگر امامت وخلافت و هيچ عاقلى تصور مىكند كه اين همه تهديد وسعى در تبليغ به نحوى كه در اثناى راه به منزل نرسيده در روزى به آن گرمى كه پا بر زمين نتوانست گذاشت و از شدت حرارت آفتاب سر بر نتوان داشت . پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) فرود آيد وتبليغ آن را بكند بر