كرده است . و مثل « و ما ينطق عن الهوى إن هو الاّ وحى يوحى » [1] يعنى محمّد ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) از پيش خود ورأى خود چيزى نمى گويد آن چه مىگويد از وحى است كه به او نازل شده است و مثل « قل انّما اتبع ما يوحى الىّ من ربى » [2] ؛ يعنى بگو اى محمّد ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) كه اين است وجز اين نيست كه من متابعت مىكنم ، آن چه وحى مىشود از جانب پروردگار من . و اين قبيل آيات بسيار است و همه دلالت مىكند بر اين كه بايد احكام الهيّه از كتاب الهى وسنّت حضرت رسالت پناهى كه به وحى ثابت شده است استنباط شود و پيغمبر از پيش خود حكم نمى كند و آن چه مىگويد از راه وحى است و شبهه نيست كه بعضى از آن چه مجتهدان اهل سنّت به آن حكم مىكنند از استحسان و مصالح مرسله وقياس استنباطى و غير اينها از امورى نيست كه در قرآن نازل شده است . وامّا از اخبار مثل حديثى كه در « فردوس ديلمى » و « تاريخ خطيب » كه از كتب معتبره اهل سنّت است مذكور است كه پيغمبر ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) فرمود كه : « امّت من هفتاد و چند فرقه مىشوند ، بدترين و ضرر رساننده ترين ايشان به امّت من جمعى اند كه به رأى خود عمل مىكنند و حكم به حلال و حرام از پيش خود مىكنند » . ونيز در « فردوس ديلمى » از حضرت رسول ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) روايت كرده كه فرمود : « اين امّت مدتى به كتاب خدا و مدتى به سنّت من عمل خواهند كرد و بعد از آن به رأى خود عمل خواهند كرد و چون به رأى خود عمل كنند گمراه شوند و ديگران را نيز گمراه كنند » . ونيز در « فردوس » مروى است كه : حضرت رسول ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) به حضرت