هشتم : آنكه عاقل باشد ، تا به قوت عقل ، تمييز ميان امور تواند كرد ؛ نُهم : آنكه آزاد باشد ، زيرا كه عار رقيّت با سلطنت منافات دارد ؛ دهم : آنكه مرد باشد ، زيرا كه زنان اهل ولايت وپادشاهى نيستند ؛ يازدهم : آنكه سميع وبصير باشد ، تا از نقصان اين دوحاسّه از استيفاء پرسش ومعرفت احوال رعيت محروم نباشد ؛ دوازدهم : آنكه ناطق وسليم الاعضاء باشد تا موجب نقص نگردد . اين است شرايط امامت وخلافت - انتهى - . مخفى نماند كه شرايط مذكور به غير آن چه اشاره به آن خواهيم نمود در نزد اماميّه معتبر است و بعضى از آن ها داخل در عصمت وافضليّت است كه در نزد شيعه معتبر است . مثلاً عدالت داخل در عصمت است و اجتهاد به معنى كه در نزد شيعه معتبر است همچنان كه ذكر خواهد شد ، با شرط سوم و چهارم و پنجم داخل در افضيلت است و ساير شرايط مذكور نيز معتبر است به اعتبار دلالت عقل ونصوصى كه در امامت حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السّلام ) و اولاد طاهرين او ( عليهم السّلام ) رسيده . امّا آنچه از شروط مذكور كه در نزد اماميه معتبر نيست دو چيز است : اول : بلوغ ، زيرا كه آن در نبوّت شرط نيست به دليل آنكه حضرت عيسى على نبيّنا و آله وعليه السلام در وقت بعثت به حدّ بلوغ نرسيده بود همچنانكه حق تعالى در قرآن از آن خبر داده است دوم : اجتهاد به معنى كه اهل سنّت به آن قائلند و تحقيق كلام در اين مقام آن است كه اجتهاد به دو معنى استعمال مىشود : يكى استنباط احكام شرعيه از كتاب الهى وسنّت حضرت رسالت پناهى و اين معنى حق است و لازم است در امامت وائمّه راشدين ما خود اين استنباط را فرمود وشيعيان خود را مأمور به آن نمودهاند .