امامى باشد بر جاهليّت مرده است و امثال اين عبارت كه مراد تقيّد است بسيار است ، همچنان كه اگر كسى بگويد هركه به بصره رود و رطب بصره را نخورد ظلم بر خود كرده است كه مراد آن است كه هرگاه وقت رطب باشد ورطبى در بصره باشد . پس نهايت آن چه از حديث مىرسد آن است كه هركه در يكى از ازمنه خلفاى اربع بميرد وخليفه آن عصر را نشناسد بر جاهليّت مرده است . جواب گوييم كه شكّى نيست كه امثال اين عبارت افاده عموم مىكند و در امثلهاى كه تقيّد مراد است دليل از خارج قائم است بر تقيّد وتخصيص . مثلاً در مثال رطب بصره عقل وحسّ شاهدند كه در همه اوقات رطب نمى باشد ، پس مىگوييم كه تقيد مراد است و در حديث دليلى از خارج قائم نيست كه بايد در هر زمانى امامى نباشد . پس حديث بر عموم خود باقى خواهد بود وافاده خواهد نمود كه در هر زمانى البته امام مىباشد و كسى كه او را نشناسد بر كفر وجاهليّت مرده است . با وجود اين كه هرگاه از حديث مراد اين باشد كه در هر زمانى كه امام باشد و كسى او را نشناسد وتابع او نشود بر جاهليّت مرده است لازم مىآيد كه مثل عايشه ومعاويه وطلحه وزبير و عبد اللّه بن عمر و جميع اصحاب جمل و اصحاب معاويه بر جاهليّت وكفر مرده باشند ، زيرا كه ايشان تابع حضرت امير ( عليه السّلام ) كه به اعتقاد سنّيان امام زمان بود ، نشدند و همين از براى بطلان مذهب ايشان كافى است . * * * قال : وخلافت عبارت است از نيابت حضرت رسول ( صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم ) در اقامه دين وحفظ حوزه مملكت به حيثيّتى كه واجب باشد اتبّاع او بر كافّه مردم از امّت ،