خدايا آنها را لعنت كن كه به جهت بغضى كه با على [ ( عليه السلام ) ] دارند سنت را هم ترك مىكنند ! ! ( 1 ) ولى احمد در مسند و برخى ديگر از ذكر نام معاويه امتناع كرده و چنين نقل كردهاند : وقال لعن الله فلانا . . ( 2 ) و بعضى ديگر روايت را به صورت مجمل و به هم ريخته ! چنين آوردهاند : عن ابن عباس أنه ذكر معاوية وأنه لبّى عشية عرفة فقال فيه قولا شديداً ، ثم بلغه أن علياً لبّى عشية عرفة فتركه . ( 3 ) يعنى : ابن عباس ذكرى از معاويه به ميان آورد . او عصر عرفه تلبيه گفت . او درباره معاويه كلام شديد و مطلب تندى گفت . سپس به او رسيد كه على ( عليه السلام ) عصر عرفه تلبيه گفته لذا او تلبيه را ترك نمود . كه به صورت عادى بايستى به ترتيب : جمله دوم ، اول ، چهارم ، سوم ذكر شود ولى غرضورزان آن را با تشويش ذكر كردهاند تا بر كار معاويه سرپوش بگذارند . 23 . در صحيح مسلم آمده است ، به اسامة بن زيد گفتند : ألا تدخل على عثمان فتكلّمه . يعنى : آيا نزد عثمان نمىروى و با او صحبت كنى ؟ ( او را امر به معروف نموده و از منكر نهى نمايى ؟ ) . اسامه گفت : آيا مطلبى كه به او مىگويم بايد شما بشنويد ؟ ! به خدا مخفيانه با او صحبت كردم . . . تا آنكه اسامه گفت : چنين نيست كه هر كس كه بر من امير باشد من او را بهترين مردم بدانم !
1 . سنن بيهقى 5 / 113 ، سنن نسائى 5 / 253 ، مستدرك حاكم 1 / 465 . 2 . مسند احمد 1 / 217 ، المصنف ابن ابى شيبه 4 / 273 ، كنز العمال 5 / 152 . 3 . البداية والنهايه 8 / 139 ، تاريخ مدينة دمشق 59 / 138 .