responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تشييد المطاعن لكشف الضغائن ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد قلي كنتوري لكهنوي    جلد : 1  صفحه : 267


خدا آنها را برادر دانسته است .
حضرت فرمود : پس اينها هم از همين جهت برادر اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) محسوب مىشدند ، نه اينكه برادر دينى يكديگر باشند .
آن مرد گفت : مشكل مرا حل كردى خدا مشكلات شما را بر طرف نمايد . ( 1 ) تذكر : پاسخ حضرت ، تأييد صدور روايت از اميرمؤمنان ( عليه السلام ) نيست ، ولى از اين جهت كه شايد انكار روايت - به جهت شيوع آن - تأثيرى نداشت ; لذا حضرت پاسخى كه براى شنونده قابل قبول باشد بيان فرمود .
شيخ مفيد ( رحمه الله ) - درباره روايت گذشته كه به اميرمؤمنان ( عليه السلام ) نسبت داده شده - مىفرمايد : اين خبر از روايات شاذّه است ، نه متواتر است و نه راويان آثار بر صحت آن اتفاق دارند . بلكه در برابر آن روايتى مشهورتر كه ناقلان آن بيشتر و سندهاى آن روشن تر است از اميرمؤمنان ( عليه السلام ) نقل شده - كه در جنگ بصره هنگامى كه مردم آماده جنگ بودند - شخصى از آن حضرت پرسيد : چرا ما با اينها مىجنگيم و خونشان را مباح مىدانيم ؟ ! آنها هم مثل ما شهادت ( به يگانگى خدا و رسالت پيامبر ( صلى الله عليه وآله و سلم ) ) مىدهند ، و رو به قبله نماز مىگزارند !
حضرت با صداى بلند اين آيه را قرائت فرمود :
( وَإِن نَكَثُوا أَيْمَانَهُم مِن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَأَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ ) . ( 2 ) هنگامى كه آن مرد اين آيه را شنيد ، گفت : به خداى كعبه اينها كافرند . سپس غلاف شمشيرش را شكست و آن قدر جنگيد تا به شهادت رسيد . ( 3 )


1 . بحار الانوار 32 / 345 ، و مراجعه شود به صفحه 343 - 344 . 2 . التوبة ( 9 ) : 12 . 3 . الافصاح 125 .

267

نام کتاب : تشييد المطاعن لكشف الضغائن ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد قلي كنتوري لكهنوي    جلد : 1  صفحه : 267
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست