نكته سوم : آيا طرح بحث مطاعن خلاف تقيه نيست ؟ پاسخ : گرچه تقيه در جاى خودش واجب است ، ولى نبايد بهانه اى شود براى كنار گذاشتن عقيده برائت و به دست فراموشى سپردن حقائق . اين همه رواياتى كه در برائت ، مطاعن ، تفسير آيات قرآن و تأويل آن به دشمنان وارد شده از كجا به ما رسيده است ؟ مگر نه اين است كه راويان - با خون جگر ، با هزاران مشكل و دردسر و . . . - آن را از معصومان ( عليهم السلام ) گرفتند و به شاگردان خويش تحويل دادند و نسل به نسل اين كار به صورت مذاكره و تأليف ادامه يافت تا به دست ما رسيد ؟ ! برخورد ما با اين امانتها بايد چگونه باشد ؟ آيا به بهانه تقيه ، حقائق را از اهلش هم كتمان كنيم ؟ آيا به تحريف معنوى آنها بپردازيم ؟ آيا وجود آن را در ميراث گرانبهاى شيعه انكار نماييم ؟ و يا اينكه با كمال استقامت در جايى كه وظيفه ايجاب نمايد در ترويج آن بكوشيم و در مواردى كه تقيه اقتضا كند از نشر و انتشار آن جلوگيرى نماييم . آيا پاسدارى از مرزهاى عقيدتى و جلوگيرى از سستى و ضعف در حبّ و بغض كه اساس ايمان است وظيفه نيست ؟ ! آيا شناخت حقيقت متوقف بر دشمن شناسى نيست ؟ ! آيا تعليم و تريبت فرزندان و نوجوانان با عقائد حقه و معارف اصيل - كه بخشى از آن را برائت و آشنايى با رفتارهاى ناپسند صحابه و خلفا تشكيل مىدهد - بر همه لازم نيست ؟ !