برائت از آنهايى كه با سكوت خويش ميدان فعاليت را براى بنيان گذاران ضلالت و گمراهى باز كردند ، و از يارى اهل بيت ( عليهم السلام ) خوددارى نمودند . يك سؤال ساده ما از ساده لوحانى كه خيال مىكنند اقتضاى ادب ! احترام به هر مذهب و مكتبى است و . . . سؤال مىكنيم : اگر شما زمان اميرمؤمنان ( عليه السلام ) را درك مىكرديد ، در جنگهاى آن حضرت با ناكثين و مارقين و قاسطين چه مىكرديد ؟ ! آيا با آنها مبارزه نمىكرديد ؟ ! مگر بنابر روايات متواترى كه شيعه و سنى با اسناد فراوان آن را نقل كردهاند پيامبر ( صلى الله عليه وآله و سلم ) نفرمود : جنگ با على جنگ با من است ؟ ! ( 1 ) پس اين وظيفه هر مسلمانى است - چه شيعه و چه سنى - كه با دشمنان اميرمؤمنان ( عليه السلام ) - كه دشمن پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) محسوب مىشوند - بجنگد و مبارزه كند . كسى كه شما حاضر به مبارزه او هستيد و اگر به او دسترسى پيدا كنيد - به حكم كلام پيامبر ( صلى الله عليه وآله و سلم ) - او را به قتل مىرسانيد ، چگونه مىگوييد استحقاق برائت و دشمنى ندارد ؟ ! چرا نشود با زبان و قلم به جنگ آنان رفته ، اعمال زشتشان را بيان نمود ؟ ! مگر اينكه ادب اقتضا كند از يارى و نصرت اميرمؤمنان ( عليه السلام ) نيز دست برداريم و سكوت اختيار كنيم ! !
1 . مراجعه شود به : مسند احمد 2 / 442 ، المستدرك حاكم 3 / 149 ، سنن ابن ماجه 1 / 52 ، سنن ترمذى 5 / 360 ، البداية والنّهاية 8 / 40 ، 223 ، كنز العمّال 12 / 96 - 97 و 13 / 640 ، مجمع الزّوائد 9 / 169 ، احقاق الحق : 9 / 161 - 164 ، 166 - 173 و 18 / 411 - 415 .