سپس كلام سيد مرتضى ( رحمه الله ) را نقل مىكند كه در كتاب " شافى " فرموده : فأمّا طريقة الطعن في أنّ غيره ( عليه السلام ) لايصلح للإمامة فواضحة ، وقد اعتمدها شيوخنا رحمهم الله قديماً ، وربّما ذكروا فيما يخرج أبا بكر من الصلاح للإمامة ارتفاع العصمة عنه ، وإخلاله بكثير من علوم الدين ، وهو الأقوى . ( 1 ) يعنى : اما ( بحث مطاعن يعنى ) روش طعن در اينكه ديگران صلاحيت امامت ندارند ، پس آن هم واضح است . اساتيد و مشايخ ما از قديم بر اين روش تكيه كردهاند ، و در صلاحيت امامت نداشتن ابو بكر امورى را ذكر نمودهاند كه - گذشته از معصوم نبودن او - اثبات مىشود در بسيارى از امور دين از ناحيه او به جهت نداشتن دانش خلل وارد شده است ، و اين اقوى است . ايشان در مطاعن صحابه مىنويسد : مخفى نماند كه در ذكر مطاعن صحابه چند فائده است : اول : اهل سنت اعتقاد عدالت جميع صحابه را دارند و گويند : ( الصحابة كلّهم عدول ) ، پس اثبات فسق و فجور بعضى از ايشان از كتب اهل سنت موجب ابطال اين عقيده گردد . دوم : اهل سنت به اقرار صحابه به خلافت ابى بكر ، صحّت خلافتش را ثابت كنند و گويند كه : آيات قرآن و احاديث سرور مرسلان مدح و ثناى صحابه به ابلغ وجوه نموده است ، ايشان چگونه اجماع بر باطل كردند و به دفع آن نپرداختند ؟ ! و هرگاه مطاعن جمعى از ايشان ثابت شود ، اقرار بعضى يا اكثر ايشان به صحّت خلافت ابى بكر مفيد نخواهد شد .
1 . الشافي 2 / 210 ، تشييد المطاعن 1 / 18 - 20 با تلخيص و تصرف .