100 . تدليسى ديگر ! دهلوى گويد : و الاّ لازم آيد كه حضرت امير [ ( عليه السلام ) ] در استخلاف امام حسن [ ( عليه السلام ) ] خلاف پيغمبر صلى الله عليه [ وآله ] وسلّم كرده باشد . ( 1 ) مؤلف ( رحمه الله ) مىفرمايد : اين معنا وقتى لازم آيد كه شيعيان اعتقاد مىداشتند كه پيغمبر ( صلى الله عليه وآله و سلم ) خليفه مقرر نكرده ، و حال آنكه دانستى كه خودش در جواب همين طعن گفته : شيعه كلّهم قائل اند به آنكه جناب پيغمبر خدا صلى الله عليه [ وآله ] وسلّم ، حضرت امير ( عليه السلام ) را خليفه نمود . و نيز به نزد ايشان ثابت و متحقق است كه چنانچه حضرت رسول ( صلى الله عليه وآله و سلم ) حضرت امير ( عليه السلام ) را خليفه خود نمود ، همچنان به حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) امر فرموده بود كه بعد [ از ] خود امام حسن ( عليه السلام ) را خليفه نمايد . ( 2 ) 101 . گفتن ابو بكر : ( إنّ لي شيطاناً يعتريني ) . . . نزد عامه به صحت نرسيده . دهلوى گويد : اين روايت در كتب معتبره اهل سنت صحيح نشده تا به آن الزام درست شود ، بلكه خلاف اين روايت نزد ايشان صحيح و ثابت است . ( 3 ) مؤلف ( رحمه الله ) مىفرمايد : حسن بصرى و ابن تيميه و ديگر متعصبين علماى اهل سنت و معتبرين ايشان ، انكار صحت اين كلام ابى بكر نكردهاند ، بلكه آن را از اعظم مدايح ابى بكر گمان نمودهاند .