نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 93
و أما جواب از حديث ثانى كه مشتمل بر حكايت استنجا به آب است ، پس مىگوييم : أولا مسلم نداريم دلالت حديث مذكور را بر اين كه در آن وقت أنصار معتقد اين بوده باشند كه استنجا به أحجار متعين بوده باشد ، به اين معنى كه استنجا به آب جايز نبوده باشد ، چه اين بسيار بعيد است . سيما بعد از عمومات متكثره داله بر طهوريت آب به عنوان اطلاق از كتاب و سنت ، مثل قوله تعالى * ( وَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً ) * [1] و قوله تعالى * ( وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِه ) * [2] . خصوصا بعد التفات به اين كه آيه شريفه * ( وَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً ) * جزء سوره فرقان است ، و سوره فرقان از سورى است كه در مكه معظمه زادها اللَّه تعالى عزا و شرفا نازل شده ، و حكايت أنصار در مدينه متبركه بوده بعد از مهاجرت از مكه . به علاوه مىگوييم : همين أنصار و غيرهم در صورتى كه بدن آنها يا لباس آنها متلوث به غايط مىشد اگر مىگويى مطلقا تطهير نمىكردند يا تطهير مىكردند به غير آب ، هر يك از اين دو گويا قبول كردنى نباشد ، پس كأنه مقطوع به آن است كه تطهير لباسى كه متلوث به غايط مىشود به آب مىكردند . چنانچه مىتوان ادعاى قطع نمود كه در تطهير آن اكتفاى به أحجار نمى نمودند ، و همچنين در تطهير مخرج بول ، پس بسيار بسيار مستبعد است تطهير لباس را از غايط مثلا به آب متعين بوده باشد ، و تطهير مخرج غايط به آب جايز