نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 339
بوده بحسب واقع ، اعم از اين كه مالك او را چنين بداند كه بحسب واقع چنين است يا نداند ، لكن در واقع چنين بوده باشد ، در اين صورت اگر كسى چنين داند كه مالك او را از أصدقاى خود مىداند ، باز دور نيست كه تصرف تواند نمود ، مگر بنا بر تقديرى كه مذكور شد . و اما هر گاه القاى خطاب به شخص معينى نمايد ، به اين نحو راضيم تو تصرف در اين لباس من نمايى به علت آن كه تو از اصدقاى منى ، تصرف او در آن لباس جايز خواهد بود ، اگر چه اين شخص خود را از اعادى مالك داند ، مسأله اگر چه چنين است ، لكن فهميدن آن محتاج است به تأمل تام . بعد از استمداد توفيق از موفق علام جل آلاؤه على قاطبة الانام ، و از آنچه مذكور شد ظاهر مىشود حكم در صورت منع ، مثل اين كه مالك مىگويد به كسى كه من راضى نيستم به اين كه تو تصرف در لباس من نمايى به علت آن كه دشمن منى ، و فرض شود كه اين شخص از اصدق أصدقاء او است ، در اين صورت مىگوييم : تصرف اين شخص در لباس او جايز نيست ، نظر به اين كه منع او مستند به اعتقاد او است كه او را دشمن مىداند ، پس علم به عدم رضاى او ثابت است اگر چه عدم رضاى او مستند به چيزى است كه واقعيت ندارد . و اما هر گاه بگويد [1] :
[1] تفصيل سابق در اين مقام بايد بيايد به اين نوع كه بگويد هر كه دشمن من است در واقع تصرف در آن نكند ، و هر كه دوست من است در واقع تصرف در آن نمايد ، در اين صورت در حق اين شخص كه مالك معتقد دشمنى او است و در واقع چنين نيست تصرف جايز خواهد بود ، چنانچه بعد از اين خود تصريح مىفرمايند ، و هر گاه بگويد هر كه دشمن من است و معلق به واقع نكند و مفروض اين است كه مالك او را دشمن خود مىداند و در واقع چنين نيست ، در اين صورت تصرف مشكل است ، و لكن ممكن است گفته شود بجواز تصرف در اين صورت نيز ، زيرا كه الفاظ موضوع از براى معانى نفس الامريه مىباشد ، پس هر گاه گويد هر كه دوست من است تصرف بكند و هر كه دشمن من است تصرف نكند ، و مفروض اين است اين شخص دوست او است اگر چه مالك معتقد خلاف باشد مندرج در تحت عموم اول خواهد بود - ا س د .
339
نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 339