نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 338
امور است ، در اين صورت خالى از اين نيست : يا كلام به نحوى اداء نموده كه مدلول آن اعتبار واقع و نفس الامر است ، پس رعايت آن لازم ، و در صورت انتفاء آن تصرف جايز نيست ، مثل اين كه بگويد مالك من راضيم تصرف در مال من بكند كسى كه صديق من بوده باشد در واقع . در اين صورت هر گاه كسى كه در نفس الامر از اعادى او است تصرف او در آن مال جايز نخواهد بود ، اگر چه عالم بوده باشد كه مالك معتقد اين هست كه او از أصدقاى او است ، مگر در صورتى كه مشخص بوده باشد مراد مالك اعتبار واقع بحسب واقع نيست ، بلكه مراد او كسى [1] است كه چنين
[1] در اين عبارت تعقيد هست ، و رفع آن به اين بيان مىشود : كه اين صورت سه قسم مىشود ، يعنى هر گاه مالك بگويد كه هر كه صديق من است تصرف در اين نمايد ، يا اين است كه مقرون به واقع مىكند و مىگويد هر كه صديق من است در واقع اعم از اينكه من او را صديق بدانم يا ندانم ، در اين صورت شخصى عدو اوست در واقع ، تصرف نمىتواند نمود اگر چه مالك او را صديق خود داند . و يا آن است كه مقرون به واقع نمىكند لكن مقصود او واقع است ، اين هم مثل سابق است . و يا آن است كه مقصود او آن است كه هر كه او را صديق خود دانم ، در اين صورت نيز معلوم است كه آن شخص عدو مىتواند تصرف نمايد ، زيرا كه مالك او را صديق خود مىداند ، و يا اين چنين كلامى مىگويد و مقصود او كما ينبغى معلوم نيست ، ظاهر اين است در اين قسم نيز شخص عدو بتواند تصرف نمود . لكن تحقيق اين است كه اين قسم هم دو قسم مىشود ، يك دفعه اين است كه عنوان كلام به جهت شمول جميع كسانى است كه آنها را صديق خود مىداند ، و خروج كسانى است كه آنها را عدو خود مىداند ، در اين صورت مىتواند شخص عدو واقعى كه مالك او را صديق خود دانسته تصرف نمود ، و يك دفعه اين است كه عنوان كلام به جهت شمول اصدقاى واقعى او است ، در اين صورت اين شخص مفروض نمىتواند تصرف نمود ، و هر گاه معلوم نباشد مقصود شخص از عنوان ظاهر اين است كه چنين شخصى نمىتواند تصرف نمود ، زيرا كه الفاظ موضوع مىباشد براى معانى نفس الامريه - ا س د .
338
نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 338