نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 290
مغرب بوده باشد در أول و نقطهء مشرق در ثانى ، پس استخراج خط مشرق و مغرب كفايت مىنمايد در تشخيص قبله ، لكن چنين نيست چه در اين صورت صحيح بود كه ممكن مىبود كه دايرهء اول سموت [1] بلد منطبق بوده باشد با دايره أول سموت مكه ، و اين محال است چه غايت تباعد ما بين دو دايرهء عظيمهء متقاطعهء در دو نقطه است . و اگر دايره أول سموت بلد منطبق مىبود با دايرهء أول سموت مكه ، لازم مىآيد كه غايت تباعد ما بين دو دايرهء عظيمهء متقاطعهء در چهار نقطه بوده باشد ، و هذا خلف . توضيح مطلب اين است كه گفته شود : كه دايره أول سموت بلد در نقطهء مشرق تقاطع مىنمايد با معدل النهار ، بعد از آن شروع مىنمايد به تباعد تا آن كه مىرسد به سمت رأس بلد ، در آنجا غايت تباعد ما بين اين دو دايره متقاطعه است ، بعد از آن شروع مىنمايد به تقارب ، تا آن كه در نقطه مغرب با هم تقاطع مىنمايند ، و چون كه فرض اين است كه بلد با مكه مساوى در عرض مىباشد و مختلف در طول لكن طول اكثر است از طول مكه ، در اين وقت لا محاله دايره اول سموت بلد به سمت رأس بلد غايت تباعد ما بين آن و دايره معدل النهار است . بعد از مرور از سمت رأس بلد شروع مىنمايد به تقارب ، پس قطعا مرور نمىكند به سمت رأس مكه ، بلكه سمت رأس مكه واقع مىشود در جانب شمال غربى بلد در جانب شمال غربى بلد ، پس نقطهء مغرب سمت قبله نخواهد بود ، بلكه نقطهء سمت قبله واقع شده خواهد بود در ربع غربى شمالى . و به عبارت اخرى نظر به اين كه مفروض اين است كه بلد با مكه مساوى در عرض مىباشد ، بنابر اين پس بعد سمت رأس بلد از معدل النهار مثل بعد سمت رأس مكه خواهد بود از معدل النهار . پس اگر فرض شود كه دايرهء أول