نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 233
بنده ندارم در آن وقت صدور ضحك از آنها با بقاى آن حالت ممكن نبوده ، و پا نمىتوانستند دراز كنند ، و ملاعبه و مقاربه با نساء در آن وقت در حق آنها ممكن نبوده ، و هكذا ساير امور بلكه در اين حالت كه حالت توجه تام به معبود منعم ذى الجلال و الاكرام بوده باشد مراعى مىداشتند جميع آنچه را كه عقل قاضى بر حسن آن بوده ، و مجتنب بودند از جميع آنچه منافى با ادب و طريقه احترام بود . و حالت ديگر از براى ايشان بود كه در آن حالت معاشرت با مردمان مىنمودند و مىخنديدند و حرف مىزدند و صحبت مىداشتند و ملاعبه با زنان خود و تقبيل آنها و جماع مىنمودند ، و أمثال اين امور اگر چه در حق ايشان طاعت بود ، لكن چون أمثال اين امور در حضور مولى با اطلاع مولى غير مناسب ، بلكه غير ملايم به احترام مولى مىباشد ، و وقت توجه تام كه متذكر اين مطلب مىشدند ، جنود حيا و حجاب مستولى آن نفوس شريفه سعيده مىشد ، بىاختيار فتح لسان معذرت با گريه و زارى و توبه و انابه به تلافى آنچه از ايشان صادر شده بود مىنمودند ، مانند بندهاى كه در حين غفلت از حضور مولى مباشر امورى شده باشد كه ملائم با حضور مولى نبوده . و از اين راه است كه مقتداى قاطبهء ناس و سرور جناب موسى بن جعفر عليهما صلوات الملك الاكبر در حين سجود با معبود ودود جل شأنه در حال جريان اشك گوهروار از ديده حق بين ميمنت دثار فتح لسان معذرت به درگاه پروردگار نموده ، در مقام مناجات چنين به عرض درگاه قاضى الحاجات ميرسانيدند : « رب عصيتك بلساني و لو شئت و عزتك لاخرستني » يعنى : اى پروردگار من معصيت تو كردهام با زبان من ، قسم به عزت تو اگر بخواهى لال و گنگم مىكنى .
233
نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 233