نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 224
اين است هر گاه كسى به ديدن شخصى بزرگى ميرود مناسب اين است از أنفس أشياء با خود به عنوان هديه برده نثار خدمت آن بزرگ نمايد ، بر خود قرار داد كه در آن وقت كه به ديدن سلطان مىرود چون كه بهتر از اين آب چيزى نيست ، مناسب اين است قليلى از اين آب با خود برده به عنوان تحفه نثار خدمت سلطان نمايد . لهذا ظرفى مملو از آن آب نمود به دوش مىكشيد ، اتفاقا همان پادشاه به جهت انجام امرى بيرون آمده در جايى منزل نموده ، اين شخص عابد خود را به مجلس پادشاه رسانيد تحفه خود را كه همان آب بوده باشد نثار خدمت سلطان نمود ، آن سلطان شخص صاحب فطانت و ذكاء بود درك مطلب نمود ، امر فرمود به خزينه دار خود كه فلانه مبلغ به شخص عابد داده او را از همان مكان قرار داده كه عود به مكان خود نمايد . بعد از استعلام از سبب تعجيل و اصرار معاودت از آن مكان وجه آن را ابراز نمود ، كه اگر از اين مكان معاودت نمىنمود همراه مىآمد چون كه در اثناى راه نهرى است عظيم آب آن در نهايت خوبى ، اين شخص عابد از مشاهده آن منفعل مىشد از هديهء خود ، لهذا مناسب دانستيم از اينجا معاودت نمايد تا از مشاهده آن آب به الم خجلت و انفعال مبتلى نگردد . اى عزيز من اگر عبادت عالم آن است كه از ملايكه مقربين و أنبياى مرسلين و ائمه طاهرين صلوات اللَّه عليهم أجمعين صادر شده ، آنچه از ماها صادر مىشود في الحقيقه معصيت است نه عبادت ، اگر خلاق عالم از فضل و كرم خود قبول فرمايد از اين راه است كه اشاره به آن شد . و اگر أوضح از اين خواهى بدانى ، مثال قبول فرمودن خداوند عالم جل جلاله از أمثال ماها مثال اين است كه جمعى به خدمت شخصى بزرگى مشرف
224
نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 224