نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 301
بن اسد كاهلى دارى ؟ به عرض رساندم من او را سالم و زنده در كوفه باقى گذاشتم . امام سر خود را به سوى آسمان بلند نمود و دعا كرد : " خدايا آتش را به او بچشان . " او دو بار اين دعا را تكرار كرد . مختار گفت : " تو را به خداوند سوگند مىدهم ، امام چنين دعايى انجام داد ؟ و تو آن را از لبان مبارك امام ( ع ) شنيدى ؟ " گفتم : " به خدا سوگند ، من خودم اين دعا را از امام ( ع ) شنيدم . " در اين هنگام ، مختار از مركب پياده شد و دو ركعت نماز شكر بجا آورد و حمد و سپاس طولانى انجام داد . دوباره سوار مركب شد و با هم به سوى منزل بازگشتيم . وقتى به نزديكى منزلم رسيديم ، به او گفتم : " امير بسيار دوست مىدارم به من افتخار و شرف دهى و نمك طعام ما را بچشى ! " مختار گفت : " منهال ! تو مىدانى كه مولايم على بن الحسين ( ع ) سه دعا و درخواست انجام داده است و هر سه دعا را خداوند متعال به دست من انجام داده است . آيا تو از من مىخواهى كه غذا بخورم و چيزى بنوشم ؟ من به شكرانه اين توفيق ، روزه خواهم گرفت وشكر خدا را بجا خواهم آورد كه خداوند چنين توفيقى را به من عنايت كرده است . " [1] نامه وگزارش به محمد بن حنفيه پس از آن كه مختار از كشتن تمام قاتلان ابا عبد الله حسين ( ع ) فارغ گرديد ، نامه اى به اين مضمون به محمد بن حنفيه نگاشت و او هم اين گزارش را در اختيار امام على بن حسين ( ع ) قرار داد . مضمون نامه به اين ترتيب بود : " به نام خداوند بخشنده و بخشايشگر . اما بعد ، من شيعيان و ياران تو را به سوى دشمنان تو تحريض نمودم كه خون برادر شهيد و مظلومت را مطالبه كنند . آنان نيز در
[1] سه دعاى امام ، يكى دستگيرى حرمله ، دوم عذاب آتش در اين دنيا ، سومى كشته شدن او بود .
301
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 301