responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس    جلد : 1  صفحه : 300


او ، صداقت ودوستى ديرينه اى بود . چند روزى پس از مراجعت از مكه در منزل نشستم و رفت و آمد مردم پايان پذيرفت و رنج سفر از تنم خارج شد . سوار مركب شدم و به سراغ مختار رفتم . او را در بيرون از منزل خويش يافتم . سلامى به او گفتم ، او جواب سلام مرا داد و فرمود : " منهال ! مدتى است تو را نمىبينم . نه پيش ما مىآيى ، نه به زيارت ما مىرسى و نه در مقابل اين همه فتوحات كه خداوند نصيب ما فرموده است ، تبريك و تهنيت مىگويى . " عرض كردم : " سرورم من در زيارت بيت الله الحرام بودم و به تازگى به كوفه رسيده ام ، و اگر نه زودتر به حضورتان مىرسيدم . " قدم زنان مقدارى با هم سير نموديم تا به محل " كنائس " رسيديم . متوقف شد ، مثل اين كه انتظار كسى را مىكشيد . گويا در جستجوى حرمله افرادى را فرستاده بود .
ساعتى نگذشته بود كه جمعى با شتاب فراوان و حركت شادمان ، به طرف مختار آمدند و گفتند : " امير بشارت ! امير بشارت ! حرمله را يافتيم و او را آورديم . " وقتى او را پيش مختار آوردند ، دستان بسته بود .
هنگامى كه نگاه مختار به او افتاد گفت : " حمد و سپاس خدايى را باد كه مرا به تو دشمن خدا و رسول خدا متمكن ساخت . " سپس گفت : " جلاد يا جزار ( برنده سر ) كجا است ؟ " پس جزارى حاضر ساختند . سپس فرمود : " نخست دستها و پاهاى او را قطع كن . " نخست آن اعضا را قطع كردند . او فرياد مىكشيد و كمك مىطلبيد . دستور داد آتش را حاضر ساختند و آهنى را در آتش گداختند تا كاملا سرخ گرديد . آن ميله را در گردن او قرار داد ، گوشت گردن او در آتش مىسوخت و او فرياد مىكشيد و كمك مىطلبيد تا آن كه گردن او بريده شد . در اين هنگام منهال گويد : " من سبحان الله گفتم . " مختار رو به من نمود گفت : " منهال ! تسبيح و تنزيه خدا در همه حال زيبا و پسنديده است ، ولى اكنون چه جاى تسبيح گفتن مىباشد ؟ " منهال گفت : " امير ! در اين سفر اخير كه از مكه مىآمدم ، در مدينه وارد محضر مولى و سرورم امام على بن الحسين ( ع ) شدم . امام از من پرسيد چه اطلاعى از حرملة

300

نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس    جلد : 1  صفحه : 300
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست