نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 298
مختار يكى پس از ديگرى قاتلان و شركت كنندگان عرصه عاشورا از دم تيغ مىگذراند و نوع قتلها از همديگر متفاوت بود ، تا اين كه تمام آنان را كشت . سپس جمعى از سرها را گرفت و با مقدارى از اموال غنيمتى به سوى محمد بن حنفيه فرستاد و طى نامه اى جريان را به وى گزارش نمود . سپس اصحاب و ياران خود را در شهرها و روستاها متفرق ساخت و رعايت عدل و انصاف را به آنان توصيه نمود . 10 - هلاكت ابن سعد از قاتلان امام ( ع ) ، جز عمر بن سعد و قيس بن اشعث و برادرش محمد بن اشعث ، كس ديگرى باقى نماند . عمر سعد در كوفه پنهان شده بود . مأمورين مختار او را پيدا كرده ونزد مختار آوردند . مختار رو به ابن سعد گفت : " آيا طفل شيرخوار حسين را تو كشتى ؟ خداوند روى تو را سياه كند ؟ آيا تو عهد و پيمان رسالت و حقوق اخوت و برادرى را نگه نداشتى ؟ هم اكنون از تو مىخواهم آن اشعار نونيه را كه در واقعه عاشورا سروده بودى قرائت كنى و اگر نخوانى ، تو را با اشد مجازاتها عذاب خواهم نمود . " ابن سعد لعين شروع به قرائت نمود كه مضمون اشعار اين چنين مىباشد : " به خدا من نمىدانم و در اين امر راستگو هستم و در مورد كار خودم روى دو امر مهم در فكر و ترديدم ، آيا ملك رى را از دست دهم ؟ در صورتى كه تملك آن از آرزوهاى ديرينه ام بود . يا اين كه با قتل حسين ( ع ) به گناه و معصيت آلوده شوم ؟ حسين پسر عموى من مىباشد . حوادث و سرگذشت او بسيار بزرگ است ، ولى نور چشم و روشنايى ديدگانم در ملك رى مىباشد . مىگويند خداوند خالق و آفريدگار بهشت و جهنم و تعذيب و بستن دستان گنهكاران مىباشد ، اگر در اين گفتار راستگو هستند ، من در مدت دو سال از گناهان خود توبه مىنمايم و اگر در اين گفتار دروغگو هستند كه چه بهتر من به دنياى بزرگ وملك نازا ( عقيم ) و اصل خواهم بود . خداى عرش و فرش ، لغزش مرا مىبخشد ، هر چند من در اين دنيا ستمكارترين
298
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 298