نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 279
اولاد ابن زياد افتاد ، رو به مردم گفت : " مردم ! ابن زياد ملعون ، امام حسين ( ع ) را در سن شصت سالگى كشته است . يحيى بن على را نيز كشته است كه داراى هشت سال بود و عون بن على را نيز كشته است كه 14 سال داشت وعباس را نيز كشته است كه 34 سال داشت . . " او يكى يكى اسامى شهدا را نام برد ، تا 18 تن از شهيدان اهل بيت ( ع ) را ذكر كرد . سپس هتك حرمت خاندان رسالت را نام برد و اسارت و حمل آنان را روى شتران عريان بيان داشت . آنگاه فرمود : " به خدا قسم تا توان دارم ، احدى از بنى اميه را روى زمين باقى نمىگذارم . " سپس شمشير خود را از غلاف بيرون كشيد و ياران او نيز شمشيرها را بالا آوردند و بر فرق فرزندان و اولاد ابن زياد فرود آوردند و همه را از دم شمشير بران گذراندند . سپس اصحاب و ياران ابراهيم كنار او حلقه زدند . صاحب قلعه به ابراهيم گفت : " اى ابراهيم ! هم اكنون دست ابن زياد را در دست تو قرار مىدهم ، بى آن كه شمشير يا نيزه اى به كار برده باشى . " ابراهيم گفت : " اين امر چگونه خواهد بود اى فرد خوش سعادت و مبارك طلعت ؟ " گفت : " هم اكنون من و تو همراه اولادم به سوى او مىرويم . من به يكى از اولاد خود مىگويم كه به سراغ او رود و به او بگويد : پدرم تو را مىطلبد و بگويد : " حنظله فرار كرده است و او يكى از هواخواهان ابراهيم گرديده است و با او بيعت نموده و سوگند ياد كرده است در پيش روى او مجاهده نمايد و تو مىدانى كه قلعه از آن او است و او صاحب قلعه مىباشد و من اطمينان ندارم كه او به قلعه فرود نيامده باشد . وقتى خبر به او برسد كه اولاد و حرم و اموال تو در قلعه او قرار دارد ، حتما آنان را از من خواهد خواست و در توان من نيست آنها را بدهم . هم اكنون مىخواهم تو به تنهايى سرى به ما بزنى و كسى از افراد خود را همراه نداشته باشى تا در اين مورد در خلوت با تو مشورت نمايم ، چون من خاطر جمع نيستم كه در سپاه تو جاسوس و چشمى از طرف او وجود
279
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 279