نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 261
داشت ، برخوردى جزيى با ابن زبير پيدا كرد و اين بر خورد موجب انفصال اين دو شخصيت نظامى گرديد . مختار به ظاهر با اجازه ابن زبير متوجه كوفه گرديد تا مردم را به او فرا خواند ، ولى پس از كسب اجازه از ابن زبير ، با اهداف سياسى كه داشت و كوفه را مساعد اجراى آن اهداف مىدانست ، به آن شهر رسيد . وقتى وارد كوفه شد ، اين شهر را مركز و پايگاه انواع برخوردهاى سياسى ، دينى ، طبقاتى وقبيله اى يافت ، به اين صورت كه نخست بر خورد قومى بين عرب و بقاياى عجم حاكم بود ، و ديگر مبارزه بين طبقات اشراف كه بازماندگان فتوحات نخستين اسلامى بودند ، و افزون بر آن ، برخوردهاى قبيله اى و برخورد شيعيان على ( ع ) و پيروان امويان بود . اين بر خورد اخير بود كه موجب ظهور گروه توابين به رهبرى سليمان بن صرد خزاعى گرديده بود . در بادى امر ، مختار مىخواست فعاليت خود را در جمع گروه توابين متمركز سازد و رهبرى آنان را بر عهده داشته باشد ، ولى به علت سابقه و حضور سليمان و بنا بر احترام شيخوخت او ، در اين امر توفيقى نيافت . از آنان فاصله گرفت و مستقيم مردم را به انتقام گيرى خون ابا عبد الله حسين ( ع ) فرا خواند و ادعا داشت كه از سوى محمد بن حنفيه اعزام شده است تا وزير امين او گردد و برخى از مردم نيز به اين امر ، گواهى مىدادند . نفوذ و اعتبار مختار با اين روشى كه پيش گرفته بود ، روز به روز شدت و قوت مىگرفت و برخى از شيعيان دور او را گرفتند . تنها مشكلى كه داشت ، قيادت و رهبرى سليمان بن صرد بود كه فرد با ايمان و متنفذ و مورد اعتماد شيعيان بود . هر چند او در امور نظامى چندان مهارت و خبرويت نداشت ، ولى در اخلاص و ايمان وثبات قدم او كسى ترديد نداشت . برخى از اشراف ، جمعى را به عنوان نمايندگانى به حجاز فرستادند تا صحت ادعاى نيابت مختار از سوى محمد بن حنفيه را جويا گردند . آنان نيز با پاسخ مبهم و غير روشن به كوفه برگشتند .
261
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 261