responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس    جلد : 1  صفحه : 259


عمويش سعد بن مسعود قرار گرفت . وى از حاميان و هواداران على ( ع ) بود . هنگامى كه سعد از طرف على ( ع ) به فرماندارى مداين تعيين گرديد ، مختار هم همراه عمويش به عراق رفت و در سال 40 ه‌ . ق ، حادثه ترور و شهادت امام على ( ع ) پيش آمد و با روى كار آمدن امام حسن ( ع ) حركتهاى سياسى و نظامى از سوى معاويه شدت گرفت .
مختار در آغاز ، در سپاه امام حسن ( ع ) قرار داشت و بر ضد معاويه تجهيز سپاه مىنمود ، ولى اوضاع بر وفق مراد او حركت نمىكرد . سران سپاه امام حسن ( ع ) مرتكب خيانت و توطئه شدند و خود را به دراهم معاويه فروختند و اطراف آن امام همام ( ع ) را خالى كردند ، تا آن كه امام مجبور به ترك جنگ گرديد و صلح ، يا بزرگترين نرمش تاريخى خود را انجام داد .
در اين برهه از تاريخ است كه طبرى حادثه غريبى را از مختار نقل مىكند و مىنويسد :
" هنگامى كه امام حسن ( ع ) تنها گرديد و سپاه از دو طرف او پراكنده شدند ، به شهر مدائن پناهنده گرديد ، سعد بن مسعود عموى مختار هم همراه او بود . مختار پيش عمويش رفت و اظهار داشت : " آيا تو نمىخواهى به ثروت و شرف و جاه نائل شوى ؟ " سعد گفت : " چرا ، ولى راهش چيست ؟ " مختار گفت : " حسن مجتبى را دستگير و به معاويه تحويل دهيم . " سعد گفت : " لعنت خدا بر تو باد ! آيا فرزند رسول خدا ( ص ) را دستگير نماييم و در اختيار دشمن قرار دهيم ؟ تو چه مرد پليدى هستى . " [1] اين حادثه در صورت صحت و اعتبار ، مربوط به ايام جوانى و دوران شهرت طلبى و اوج غرور و ناپختگى آن دوران مىتواند باشد ، ولى در تاريخ ديگرى مىخوانيم كه مختار در صف معارضين و مجاهدين شيعى قرار داشت و اين مبارزات و



[1] تاريخ طبرى ، ج 5 ، ص 159 .

259

نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس    جلد : 1  صفحه : 259
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست