responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس    جلد : 1  صفحه : 143


< فهرس الموضوعات > طفل شير خوار < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > فداكارى و شهادت سردار كربلا < / فهرس الموضوعات > بترسد ؟ آيا فريادرسى هست كه با كمك نمودن به ما ، خدا را در نظر بگيرد ؟ آيا كسى هست كه براى خدا ما را يارى كند ؟ " اين سخنان به گوش بانوان رسيد و صدا به گريه و زارى بلند نمودند .
طفل شيرخوار حسين ( ع ) به در خيمه آمد و به زينب فرمود : " فرزند كوچك مرا بده تا با او وداع كنم . " طفل را روى دست گرفت و خواست او را ببوسد كه ناگاه حرملة بن كاهل اسدى ( لعنة الله عليه ) او را هدف تير قرار داد . آن تير در حلق كودك جا گرفت و از دنيا رفت .
حسين ( ع ) فرمود : " اين طفل را بگير . " و دست خود را زير خون گلوى او مىگرفت و چون دستش از خون لبريز مىشد به سوى آسمان مىپاشيد و مىفرمود : " اين مصيبتها بر من سهل است ، زيرا در راه خداست و خداى من مىبيند . " حضرت باقر ( ع ) فرمود : " از آن خونهايى كه حسين ( ع ) به سوى آسمان پاشيد ، قطره اى به زمين باز نگشت . " [1] فداكارى و شهادت سردار كربلا راوى مىگويد : تشنگى بر حسين ( ع ) سخت فشار مىآورد . آن حضرت بالاى شط فرات آمد ، در حالى كه برادرش عباس هم در خدمتش بود . سپاهيان ابن سعد به جنبش درآمدند و راه را بر او بستند . مردى از قبيله بنى دارم ، تيرى به سوى او افكند كه در كام شريفش جا گرفت . حسين ( ع ) تير را بيرون آورد و دست خود را زير آن خون



[1] حادثه كشته شدن عبد الله بن حسين ( ع ) به گونه ديگرى نيز نقل شده است كه به عقل نزديكتر است ، زيرا زمان ، زمان خداحافظى امام با كودكش نبود ، چون در آن هنگام با لشكريان كوفه در حال جنگ وخونريزى بودند ، پس زينب ( س ) ، خواهر حسين ( ع ) ، كودك را بيرون آورد وگفت : " برادر جان ! اين كودك تو ، سه روز است كه آب ننوشيده است . براى او جرعه اى آب بخواه . " پس حضرت ، او را بالاى دست گرفت و فرمود : " اى مردم ! شما پيروان و خانواده ام را كشتيد و تنها همين كودك باقى مانده است كه از تشنگى بى تاب شده است . او را با جرعه اى آب ، سيراب كنيد . " هنگامى كه حسين ( ع ) با ايشان سخن مىگفت ، يك نفر از لشكريان تيرى پرتاب نمود كه گلوى كودك امام را پاره كرد . سپس امام او را نفرين كرد كه اجابت آن دعا به دست مختار به وقوع پيوست .

143

نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس    جلد : 1  صفحه : 143
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست