responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس    جلد : 1  صفحه : 141


با صداى اندوهناكى مىگفت : " عزيزم ! پسر برادر ! " تا بر بالين كشته برادرزاده خود رسيد . خويش را بر روى آن بدن پاره پاره افكند . حسين ( ع ) آمد و او را به خيمه بانوان برگردانيد . پس از او جوانان اهل بيت ( ع ) يكى پس از ديگرى به ميدان مىآمدند ، تا آن كه عده اى از آنان به دست سپاه ابن زياد كشته شدند . در اين هنگام حسين ( ع ) فرياد زد :
" اى پسر عموهاى من و اى اهل بيت من ! شكيبا باشيد . به خدا قسم پس از امروز ، هرگز خوارى و حقارت نخواهيد ديد . " شهادت حضرت قاسم ( ع ) راوى مىگويد : جوانى به سوى ميدان آمد كه صورتش مانند قرص ماه بود و به جنگ مشغول شد . ابن فضيل ازدى ، شمشيرى بر سرش زد و سر او را شكافت و به صورت روى زمين افتاد و فرياد زد : " عمو جان ! " حسين ( ع ) ، مانند باز شكارى وارد ميدان شد و چون شير غضبناك ، بر آن سپاه حمله كرد و شمشير خود را بر ابن فضيل فرود آورد و او دست خود را سپر قرار داد و دستش از مرفق جدا شد و فريادى كشيد كه لشكريان شنيدند و اهل كوفه حمله كردند تا او را نجات دهند ، ولى او زير سم اسبان پامال و هلاك شد . همين كه غبار فرو نشست ، ديدم حسين ( ع ) بالاى سر آن جوان ايستاده و او در حال احتضار است و پاهاى خود را بر زمين مىسايد . حسين ( ع ) فرمود : " از رحمت و عنايت الهى دور باد ! مردمى كه تو را كشتند . روز قيامت آن كه با كشندگان تو مخاصمه كند ، جد و پدر تو خواهند بود . " پس از آن فرمود : " به خدا قسم ، سخت است بر عموى تو كه او را بخوانى و او جواب نگويد يا جواب بگويد ، ولى جواب او براى تو سودى نداشته باشد . به خدا قسم ، امروز روزى است كه عموى تو دشمنش فراوان ، و ياورش كم است . " سپس آن جوان را به سينه خود چسباند و در ميان كشتگان اهل بيت خود برد و بر زمين نهاد .
چون حسين ( ع ) ديد جوانان و دوستانش كشته شدند و روى زمين افتاده اند ، آماده شهادت و جانبازى در راه خدا شد و با صداى بلند فرمود : " آيا كسى هست كه دشمنان را از حرم رسول خدا دور سازد ؟ آيا خداپرستى هست كه در حق ما از خداوند

141

نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس    جلد : 1  صفحه : 141
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست