نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 910
كار دارى ؟ گفت : با تو كار دارم ، ابونوح گفت : پناه بر خدا ، هرگز تنها با تو نمى آيم بلكه به همراه سپاه مى آيم ، ذوالكلاع گفت : تنها بيا كه در پناه خدا و رسول و پناه ذوالكلاع هستى تا به سوى برادرت بازگردى ، زيرا مى خواهم از مسأله اى كه بر سر آن نزاع داريم از تو پرسشى كنم . ابونوح وذوالكلاع به راه افتادند . ذوالكلاع گفت : تو را فرا خواندم تا حديثى را كه عمروعاص در سالهاى گذشته در زمان خلافت عمربن خطاب برايم خوانده بود و اينك آن را به يادم آورد و تكرار نمود برايت بازگويم ، او بر اين باور است كه از رسول خدا صلى الله عليه و سلم شنيده است كه فرمود : ( اهل شام و عراق در برابر هم صف مى كشند و در يكى از دو لشگر حق و امام هدايت قرار دارد كه عمار بن ياسر با او است ) . ابونوح گفت : آرى ، به خدا او در ميان ماست . ذوالكلاع گفت : تو را به خدا آيا او تصميم جدى در جنگ با ما دارد ؟ ابونوح گفت : آرى به خداى كعبه كه او بيش از من آهنگ جنگ با شما را دارد ، و من دوست داشتم كه همه شما يك تن بوديد و سر آن يك تن را مى بريدم و تو را پيش از همه مى كشتم . . . من گويم : شگفتا از گروهى كه به جهت شخصيت عمار در كار خود شك مى كنند ولى به جهت شخصيت على عليه السلام اين شك به آنان دست نمى دهد ! و بدين دليل كه عمار با عراقيان است راه مى برند كه حق با آنهاست ولى به جايگاه و مقام على عليه السلام توجهى ندارند ! و از اين كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به عمار فرمود : ( گروه متجاوز تو را مى كشند ) به ترس و بيم مى افتند اما از گفتار آن حضرت درباره على عليه السلام بيم نمى كنند كه فرمود : ( خداوندا ، دوست او را دوست ، و دشمن او را دشمن بدار ) ، و فرمود : ( جز مؤمن تو را دوست نمى دارد ، و جز منافق با تو دشمنى نمى كند ) ! و همين دليل است كه قريش همگى از آغاز كار كوشش داشتند كه نام على عليه السلام را بپوشانند و بر فضايل و ويژگيهاى او سرپوش نهند تا
910
نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 910