responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني    جلد : 1  صفحه : 889


جز چند تن : سلمان ، ابوذر ، مقداد ، محمد بن ابى بكر ، عمر بن ابى سلمه وقيس بن سعدبن عباده . عباس به على عليه السلام گفت : فكر مى كنى چرا دومى قنفذ را مانند ساير كار گزارانش جريمه نكرد ؟ على عليه السلام نخست به اطراف نگريست ، آن گاه ديدگانش پر از اشك شد و گفت : ما به خدا شكايت مى بريم . . . و زهرا از دنيا رفت در حالى كه هنوز اثر تازيانه قنفذ مانند بازوبند بر بازوى حضرتش بود . [1] 14 - محدث قمى رحمه الله پس از ذكر جسارت آن قوم به فاطمه عليها السلام گويد : از آنچه گفتيم شدت مصيبت اميرمؤمنان عليه السلام و صبر عظيم او آشكار مى شود ، بلكه مى توان گفت : برخى از مصائب آن حضرت از مصيبت فرزندش حسين عليه السلام كه همه مصائب در برابر مصيبت او ناچيز است بزرگتر است ، زيرا در كتاب ( نفس المهموم ) در وقايع عاشورا از قول طبرى آورده ام كه شمربن ذى الجوشن به خيام حرم حمله كرد و با نيزه به خيمه امام حسين عليه السلام زد و فرياد زد : آتش بياوريد تا اين خيمه را بر اهلش آتش زنم . زنان و كودكان فرياد زدند و از خيمه بيرون ريختند ، امام حسين عليه السلام او را با صداى بلند صدا زد و فرمود : اى پسر ذى الجوشن تو آتش مى طلبى تا خيمه را بر سر خانواده من آتش زنى ؟ خداوند به آتشت بسوزاند !
ابومخنف از سليمان بن ابى را شد از حميد بن مسلم نقل كرده كه گفت : به شمر گفتم : سبحان الله ! اين ديگر سزاوار تو نيست ، آيا مى خواهى دو صفت را در خود جمع كنى ؟ هم به عذاب خدا ( عذاب آتش ) عذاب كنى و هم كودكان و زنان را بكشى ؟ همين كه مردان را كشتى موجبات رضايت امير خود را فراهم آورده اى .
شمر گفت : تو كيستى ؟ گفتم : خود را به تو معرفى نمى كنم - و به خدا ترسيدم كه



[1] - كتاب سليم / 91 . پدر و مادرم فداى آن آقايى كه در شرايطى قرار داشت كه بايد براى سخن گفتن ملاحظه كند و به اطراف بنگرد تا بيگانه اى نباشد . و اين بارزترين نشانه مظلوميت و استضعاف است .

889

نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني    جلد : 1  صفحه : 889
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست