نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 879
مى خواهم سختى زندگى در مدينه را پشت سرگذارم و به زيارت خانه خدا روم . معاويه گفت : خوب جايى خرج مى كنى ، به ديده منت ، همه را به تو خواهم داد . سپس گفت : هان ، به خدا سوگند اگر على بود اين مال را به تو نمى داد . اروى گفت : راست گفتى ، على امانت را ادا كرد و به امر خدا عمل نمود و تو امانت را ضايع گذاردى و در مال خدا خيانت ورزيدى ، مال خدا را به غير مستحق آن دادى در صورتى كه خداوند در كتاب خود حقوق را براى اهل آن واجب نموده و آن را بيان داشته است و تو آن را نگرفتى و عمل نكردى ، اما على ما را به گرفتن حقى كه خداوند بر ايمان واجب نموده فراخواند و به جنگ با تو سرگرم شد و از تنظيم امور و قراردادن هر چيزى به جاى خود بازماند ، من هم مال تو را از تو نخواسته ام كه بر من منت مى نهى بلكه پاره اى از حق خودمان را خواسته ام و گرفتن چيزى جز حق خود را روا نمى داريم ، آيا از على نام مى برى ؟ خداوند دهانت را بشكند و داراييت را نابود سازد ! آن گاه صدا به گريه بلند كرد و گفت : ألا يا عين ويحك أسعدينا * ألا وابكي أميرالمؤمنينا رزينا خير من ركب المطايا * وفارسها ومن ركب السفينا ومن لبس النعال أو احتذاها * ومن قرأ المثاني والمئينا إذ استقبلت وجه أبي حسين * رأيت البدر راع الناظرينا ولا والله لا أنسى عليا * وحسن صلاته في الراكعينا أفي الشهر الحرام فجعتمونا * بخير الناس طرا أجمعينا ( هان ، اى ديده ما را در گريه يارى ده و بر اميرمؤمنان اشك بريز ) . ( ما به مصيبت مردى دچار شديم كه بهترين سواران بر چهارپايان و كشتى بود ) . ( و بهترين كسانى بود كه كفش پوشيده و بهترين كسانى كه سوره هاى بلند و
879
نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 879