نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 880
كوتاه قرآن را خوانده اند ) . ( چون با چهره پدر حسين روبرو مى شدم ماه شب چهارده را مى ديدم كه بينندگان را شگفت زده مى كند ) . ( نه ، به خدا سوگند هيچ گاه على و نماز نيكوى او را در ميان نماز گزاران فراموش نمى كنم ) . ( آيا در ماه حرام ما را به مصيبت مردى نشانديد كه بهترين همه مردم بود ) ؟ ! معاويه دستور داد شش هزار دينار به او بدهند و گفت : اى عمه ، اينها را در هر چه دوست دارى هزينه كن . و در روايت ديگرى است كه معاويه به او گفت : اى عمه ، خدا از گذشته ها گذشت ، اى خاله حاجتت را بگو . اروى گفت : من به تو حاجتى ندارم ، و از نزد معاويه بيرون رفت . معاويه به مجلسيان خود گفت : به خدا اگر همه افرادى كه در مجلس من هستند با او سخن مى گفتند هر كدام را پاسخ تازه اى مى داد ، و زنان بنى هاشم از مردان تيره هاى ديگر شيرين زبان تر و زبان آورترند . [1]