نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 872
13 - سوده همدانى بنت عمارة بن اشتر عمر رضا كحاله گويد : وى يكى از زنان شاعر عرب و داراى فصاحت و بيان بود . بر معاوية بن ابى سفيان وارد شد و اجازه خواست ، او را اجازه داد ، چون داخل شد سلام كرد ، معاويه گفت : چطورى اى دختر اشتر ؟ گفت : خوبم اى اميرمؤمنان . معاويه گفت : تويى كه به برادرت گفتى : شهر لفعل أبيك يا ابن عمارة * يوم الطعان وملتقى الأقران وانصر عليا والحسين ورهطه * واقصد لهند وابنها بهوان إن الأمام أخا النبى محمد * علم الهدى ومنارة الأيمان فقد الجيوش وسر أمام لوائه * قدما بأبيض صارم وسنان ( تو نيز مانند پدرت در روز جنگ و برخورد همرزمان تيغ بركش ) ، ( وعلى و حسين و قوم او را يارى ده و بر هند و پسرش براى خوار كردن آنان بتاز ) . ( اين امام كه برادر محمد پيامبر خداست پرچم هدايت و منار ايمان است ) . ( پس پيشاپيش لشكر حركت كن و با شمشير آب ديده و نيزه در جلو پرچم او بر دشمن بتاز ) . سوده گفت : آرى به خدا ، مانند منى از حق روى نمى گرداند و به دروغ عذرخواهى نمى كند . معاويه گفت : چه چيز باعث اين كارت شد ؟ گفت : دوستى على و پيروى حق . معاويه گفت : به خدا سوگند كه من اثرى از على بر تو نمى بينم . سوده گفت : اى اميرمؤمنان . سر مرد ، و دم بريده شد ، دست از ياد آورى امور فراموش شده و تكرار گذشته بردار . معاويه گفت : هرگز ، هيچ گاه آن موقعيت برادرت و مصائبى كه از قوم و برادرت ديدم فراموش نخواهد شد . سوده گفت : به خدا راست گفتى اى اميرمؤمنان ، برادرم كسى نيست كه مقامش بر كسى
872
نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 872