responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني    جلد : 1  صفحه : 817


گفت : فلان روز . فرمود : در چه ماهى ؟ گفت : فلان ماه . فرمود : در چه سالى ؟
گفت : فلان سال ، فرمود : به كجا كه رسيديد پدر اين جوان مرد ؟ گفت : به فلان جا . فرمود : در منزل چه كسى مرد ؟ گفت : در منزل فلانى پسر فلانى . فرمود :
بيماريش چه بود ؟ گفت : فلان بيمارى . فرمود : چند روز بيمار بود ؟ گفت : فلان و فلان روز . فرمود : چه روزى مرد و چه كسى او را غسل داد و كفن كرد ؟ و او را در چه كفن كرديد و كه بر او نماز خواند و كه در قبر او رفت و او را در قبر نهاد ؟
اميرمؤمنان عليه السلام پس از همه اين پرسشها صدا به تكبير برداشت و همه مردم هم تكبير گفتند . باقى متهمان دو دل شدند و شك نكردند كه رفيق شان بر عليه خود و آنان اقرار نموده است . امام دستور داد صورت او را پوشاندند و به زندان بردند .
سپس يكى ديگر را فراخواند و او را برابر خود نشانيد و صورت او را گشود و فرمود : هرگز چنين نيست كه پنداشته ايد ، شما فكر مى كنيد كه من نمى دانم چه كرده ايد ؟ گفت : اى اميرمؤمنان ، من فقط يكى از آنان بودم و راضى به كشتن او هم نبودم ، و بدين وسيله اقرار كرد . آن گاه امام عليه السلام يكايك آنان را فراخواند و همگى به قتل و گرفتن مال او اقرار نمودند . امام عليه السلام آن را كه به زندان فرستاده بود به حضور طلبيد و او نيز اقرار نمود ، و آن گاه امام عليه السلام آنان را به پرداخت مال و ديه خون الزام فرمود . [1] 9 - امام باقر عليه السلام فرمود : در حكومت على عليه السلام دو زن يكى پسر و ديگرى دختر به دنيا آورد ، مادر دختر فرزند خود را در گاهواره پسر گذاشت و پسر آن زن را برداشت ، آن گاه بر سر فرزند پسر با يكديگر به نزاع پرداختند و براى داورى نزد آن حضرت آمدند ، امام عليه السلام دستور داد شير هر دو را وزن كنند ، و فرمود : هر كدام



[1] - وسائل الشيعة 18 / 204 .

817

نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني    جلد : 1  صفحه : 817
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست