نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 756
5 - و فرمود : دنيا همه اش نادانى است جز مكانهاى علم ، و علم همه اش حجت است جز آنچه بدان عمل شود ، و عمل همه اش ريا و خودنمايى است جز آنچه خالص ( براى خدا ) باشد ، و اخلاص هم در راه خطر است تا بنده بنگرد كه عاقبتش چه مى شود . [1] عمل اگر براى غير خدا باشد وزر و و بال صاحب آن است و اگر انفاق به نيت فخر و مباهات باشد نصيب سگان و عقابان است . در اين زمينه حكايت لطيفى را كه دميرى در كتاب ( حياة الحيوان ) آورده بنگريد : امام علامه ابوالفرج اصفهانى و ديگران حكايت كرده اند كه : فرزدق شاعر مشهور به نام همام بن غالب ، پدرش غالب رئيس قوم خود بود ، زمانى مردم كوفه را قحطى و گرسنگى سختى رسيد ، غالب پدر فرزدق مذكور شترى را براى خانواده خود كشت و غذايى از آن تهيه كرد و چند كاسه آبگوشت براى قومى از بنى تميم فرستاد و كاسه اى هم براى سحيم بن وثيل رياحى كه رئيس قوم خود بود فرستاد . سحيم كسى است كه در شعر خود گفته بود : ( من مردى شناخته شده و خوشنام و با تجربه و كار دانم ، هر گاه عمامه بر سر نهم مرا خواهيد شناخت ) و حجاج هنگامى كه براى امارت كوفه وارد كوفه شد در خطبه خود به اين شعر تمثل جست . وقتى ظرف غذا به سحيم رسيد آن را واژگون ساخت و آورنده را كتك زد و گفت : مگر من نيازمند غذاى غالب هستم ؟ اگر او يك شتر كشته من هم شترى مىكشم . ميان آنان مسابقه شتر كشى راه افتاد ، سحيم يك شتر براى خانواده خود كشت و صبح روز بعد غالب دو شتر كشت ، باز سحيم دو شتر كشت و غالب در روز سوم سه شتر كشت ، باز سحيم سه شتر كشت و غالب در روز چهارم صد