نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 642
مسلمان به دنيا آمده اند ، اما در سرزمين شرك و حرب كه هنوز كسى مسلمان نشده چنين چيزى روا نيست ، زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نمى توانسته دست از دعوت ديگران بردارد و به دعوت كودكان بپردازد حال آن كه سرزمين سرزمين شرك و كفر بوده است ، و در واقع پيش از انجام امر واجب به كار مستحب بپردازد ! بى شك اين كار سبب نفرت و گريز از او مى گردد . نكته ديگر آن كه چرا هيچ كودك ديگرى را غير على بن ابى طالب دعوت نكرد ؟ علاوه آن كه در سنت چنين نيست كه كودكان مردم مشرك را به اسلام دعوت نمود و پيش از آن كه به حد بلوغ برسند ميان آنها و پدرانشان جدايى افكند . اگر گويند : على با پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم انس بسيار داشت و به جهت همكارى دعوت او را پذيرفت و موافقت خود را اعلام داشت . گوييم : انس و الفت او با پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هر چه باشد بيش از انس و الفت او با پدر و مادر و برادران و عموها و خانواده خود نبود ، و انس و الفت نمى تواند او را از آنچه بر اساس آن تربيت و رشد يافته و به او خورانده شده است بيرون برد ، و مى دانيم كه اسلام از چيزهايى نبوده كه به او خورانده باشند و نواى آن را پيوسته در گوش او خوانده باشند . . . [1] 10 - محقق متتبع شيخ محمد باقر محمودى - كه خداوند او را از صاحب ولايت جزاى خير دهد - در حاشيه سخن بالا گويد : ابو جعفر اسكافى رحمه الله در ردى كه بر عقيده عثمانى جاحظ دارد در مورد اسلام على عليه السلام دليلهاى فطرى و بحثهايى وجدانى آورده كه هر عاقلى كه فطرتش سالم مانده و كينه امام على بن ابى طالب عليه السلام و جنگ با حقايق را به دل نداشته باشد به راحتى آنها را تصديق مى كند ، و ما بهتر ديديم كه در اينجا چند جمله از آن را بياوريم :