نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 581
مخالفان ، آنان به اسلام بازگشتند . [1] و نيز گويد : اين تعبير سازگارى ندارد با گروهى مخصوص از باديه نشينان كه اندك مدتى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را ديدند و پس از آن حضرت روزى چند مرتد شدند و سپس توبه كردند و به اسلام گراييدند . [2] و نيز گويد : بيشتر كسانى كه مخالفان ، آنها را مرتد شناختند تنها كارشان اين بود كه زكات را به ابو بكر نپرداختند ، و نهايت چيزى كه در اين باره مى توان گفت آن است كه اين كار حرام است نه ارتداد ، و از همين رو عمر احكام اسلام را بر آنها جارى ساخت و اسيران و اموالشان را پس داد . علاوه آن كه اين روايت و امثال آن ( كه گويد : رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى گويد : پروردگارا ، اينان اصحاب منند ) تصريح دارد كه آنان از اصحابند ، و كسانى كه به پندار مخالفان مرتد شدند اگر بر ارتداد مرده اند - چنان كه ظاهر اخبار چنين است - ديگر از صحابه محسوب نمى شوند زيرا به اعتقاد مخالفان ، كسى كه در حال ارتداد بميرد صحابى به شمار نمى آيد ( هر چند رسول خدا را درك كرده و ايمان آورده باشد ) ، و اگر از ارتداد توبه كرده و مسلمان مردند ديگر مرتد نبوده و از كسانى نخواهند بود كه آنها را از سر حوض بربايند و سمت چپ برند و ميان آنان و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم جدايى اندازند ، پس بنابر هر يك از اين دو صورت نمى تواند مراد از اهل ارتداد در اين روايات كسانى باشند كه ابو بكر به خاطر منع زكات با آنان به جنگ پرداخت . ممكن است كسى اشكال كند كه شما منكران نص بر اميرمؤمنان عليه السلام و كسانى را كه آن حضرت را از مقام امامت دور ساختند مرتد دانسته و با اين حال از صحابه به شمار مى آوريد ! ولى اين اشكال درست نيست ، زيرا معناى صحابى در