responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني    جلد : 1  صفحه : 371


نقل كرده اند . در اين حديث رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نفس شريف خود را شهر علم قرار داده و دستيابى به آن را جز به واسطه ورود از در منع فرموده است ، پس هر كه از در وارد شود ميدان وسيعى براى گريز از گناه در پيش داشته و به رستگارى بزرگى دست يافته و به راهى راست هدايت گرديده است . نقل است كه سبب اين حديث آن بود كه يك مرد عرب بيابانگرد نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمد و [ به لهجه بيابانى خود ] عرضه داشت : طمش طاح ، فغادر شبلا ، لمن النشب ؟ ( مردى مرده و فرزندى از خود به يادگار نهاده ، مال بازمانده از آن كيست ؟ حضرت فرمود :
للشبل مميطا ( مال از آن همان فرزند است ) . در اين حال على عليه السلام وارد شد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كلام آن مرد بيابانگرد را براى او باز گفت ، و حضرت همان پاسخ را داد . در اينجا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : انا مدينة العلم وعلى بابها .
و از لطايف در اين باب ، آن كه : مرد عربى وارد مسجد شد و نخست به على عليه السلام سلام كرد سپس بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ، حاضران خنديدند و در اين باره با او گفتگو كردند ، پاسخ داد : من از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه مى فرمود : انا مدينة العلم و على بابها ، من هم به همين فرمايش حضرت عمل كردم ( و خواستم از در وارد شوم ) . [1] جابربن عبد الله گويد : از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه در روز حديبيه در حالى كه دست على عليه السلام را گرفته بود مى فرمود : ( اين مرد امير نيكان و كشنده بدكاران است ، هر كه او را يارى دهد يارى شود و هر كه او را تنها گذارد تنها خواهد ماند - اين سخن را با صداى بلند مى گفت - ، من شهر علمم وعلى دروازه آن است ، پس هر كه طالب خانه ( شهر ) است بايد نزديك در رود ) . [2]



[1] - مجمع البحرين ، ماده ( بوب ) .
[2] - تاريخ بغداد 2 / 377 و 11 / 48 - 50 .

371

نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني    جلد : 1  صفحه : 371
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست