نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 287
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به آنان مى فرمود : هر گاه من دعا كردم شما آمين بگوييد . اسقف نصارا به همراهان گفت : ( اى گروه نصارا ، من چهره هايى را مى بينم كه اگر خداوند بخواهد كوهى را به خاطر آنان از جا مى كند ، با آنان مباهله نكنيد كه به هلاكت مى رسيد ) . . . و در اين حادثه دليلى بر فضيلت اصحاب كساء هست كه دليلى از آن قوى تر وجود ندارد . [1] 4 - فخر رازى گويد : چون پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دلائل كافى براى نجرانيان آورد ولى آنان بر جهل و نادانى خود پافشارى كردند ، به آنان فرمود : خداوند مرا امر فرموده كه اگر حجت را نپذيريد با شما مباهله كنم . گفتند : ما مىرويم در كار خود مىانديشيم سپس حضور شما مىرسيم . چون بازگشتند به عاقب كه رايزن آنان بود گفتند : اى عبد المسيح ، نظر شما چيست ؟ گفت : اى ترسايان ، به خدا سوگند شما به خوبى مى دانيد كه محمد پيامبرى است كه از جانب خدا فرستاده شده است و سخن درستى را هم درباره صاحب شما ( عيسى عليه السلام ) آورده است . . . پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در حالى كه عبايى از موى سياه بر دوش داشت بيرون شد و حسين را در آغوش و دست حسن را به دست گرفته و فاطمه پشت سر او وعلى رضى الله عنه پشت سر فاطمه در حركت بود ، و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى گفت : هر گاه من دعا كردم شما آمين گوييد . اسقف نجران كه اين صحنه را مشاهده كرد گفت : ( اى ترسايان ، من چهره هايى را مى بينم كه اگر از خدا بخواهند تا كوهى را از جا بركند خداوند چنان كند ، پس با آنان مباهله نكنيد كه هلاك مى شويد و ديگر تا روز قيامت يك نفر نصرانى بر روى زمين باقى نخواهد ماند ) . . . و روايت شده است كه : ( چون پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با آن عباى مويين بيرون شد حسن رضى الله عنه آمد و پيامبر او را به زير عبا برد ، سپس حسين رضى الله عنه آمد او را نيز زير عبا