نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 255
شكست ناپذير و حكيم مصلحت دان است ) . [1] خلاصه آيه اين است كه : ابراهيم عليه السلام در ساحل دريا مردارى را ديد كه درندگان بيابان و حيوانات دريا از آن مىخورند و اجزاى او جزء بدن آن حيوانات مى شود . در اين هنگام از پروردگار خواست كه او را از چگونگى زنده كردن مردگان آگاه سازد . خداوند با ايجاد صحنه فوق سؤال او را پاسخ گفت تا دل او با ديدن كيفيت زنده شدن مردگان آرام يابد . بايد دانست كه حضرت خليل عليه السلام از خدا خواست كه چگونگى زنده كردن را به او بنماياند نه آن كه در اصل زنده كردن مردگان ترديد داشته باشد و از خدا بپرسد كه آيا مردگان را زنده مى كند يا نه ! و اين مانند آن است كه كسى بگويد : ( زيد چگونه در ميان مردم حكم مى كند ؟ ) در صورتى كه مى داند حكم خواهد كرد . و اگر مى خواست از اصل حكم كردن بپرسد مى گفت : ( آيا زيد حكم مى كند ؟ ) گوينده در جمله اول شكى در اصل حكم كردن زيد ندارد و تنها از چگونگى آن مىپرسد . حضرت خليل عليه السلام نيز اصل احياء را مى دانست و تنها از خدا خواست كه چگونگى جمع شدن و به هم پيوستن رگ و پى و پوست و گوشت اجزاى مردگان را پس از پاشيده شدن آنها به او بنماند . شهاب الدين آلوسى در تفسير روح المعانى ( 3 / 26 ) مطلبى را از يكى از محققان در توجيه درخواست ابراهيم عليه السلام و عدم برترى على عليه السلام بر آن حضرت در مسأله اطمينان قلب آورده كه ما سخن او را در اينجا مى آوريم و سپس به نقد آن مىپردازيم . وى گويد : ( مطلبى كه يكى از محققان در اين مقام نوشته و سخن را در دفاع از حضرت خليل عليه السلام گسترده است مرا شگفت آمد و آن اين كه : سؤال آن