نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 113
پس سعد باو و همراهانش عطاى بسيار نمود . أو در چند جمله به سعد دعا كرده و گفته : شكر كند تو را دستى كه فقير است بعد از غنى و بىنيازى . و مسلَّط بر تو نشود دستى كه غنى شده بعد از فقر . و خداوند بخشش تو را به جاى خود قرار دهد كه بىمورد و بىجا بخشش نكنى . و حاجت تو را به لئيمان و پستان نيندازد . و نعمتي را از بزرگان نگيرد مگر اينكه تو را وسيله ردّ آن نعمت به أو قرار دهد . پس سعد گفت : اين كلمات را در ديوان حكمت بنويسند . فلمّا خرجت من عنده سألها نسائها فقلن ما فعل بك الأمير فقالت أحاط لي ذمّتى و أكرم وجهي انما يكرم الكريم كريما . پس چون از نزد سعد بيرون شد زنها از أو سؤال كردند كه أمير با تو چه كرد جواب داد ما فوق انتظار من با من رفتار كرد و مرا گرامى داشت و آبروى مرا حفظ كرد و در حقيقت كريمى به كريمى كرم نمود . و لقد أحسن من قال شعرا : < شعر > و ما الدّهر و الأيّام الَّا كما ترى رزيّة مال أو فراق حبيب و انّ امرء قد جرّب الدّهر لم يخف تقلب يوميه لغير أديب < / شعر > و چه نيكو گفته است اين شاعر كه مضمون شعرش اين است : دهر و روزگار چنين است كه مىبينى يا از دست رفتن مالي است يا فراق دوستى . و به تحقيق كسى كه در روزگار تجربه داشته باشد از تغيير دو روزش نمىترسد در صورتي كه عاقل باشد . و قال آخر : < شعر > هو الموت لا ينجى من الموت و الَّذى أحاذر بعد الموت أدهى و أفظع < / شعر >
113
نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 113