< شعر > سالت عيونهم فوق الخدود و لو رايتهم هناك العيش يا رجل < / شعر > يعنى : كجايند شاهان و شاهزادهها و كسانى كه لشكرها را فرماندهى مىكردند ، بدانيد كه چقدر بد رفتارى مىكردند . بر روى قلههاى بلند كوهها زندگى مىكردند و نگهبانان قوى و نيرومند و خشن از آنها حراست مىكردند ولى نتوانستند مانع مرگ ايشان شوند . پس از آن همه عزّت از جايگاه خود پايين آورده شدند و آنها را در گودال تنگ گور اسكان دادند ، اما چه جاى بدى فرود آمدند ؟ پس از دفن آنها بانگ زنندهاى فرياد زد : كجايند خاندان و تاج و تخت و مدالهاى شما ؟ كجايند صورتهايى كه در كمال نعمت به سر مىبردند و پردهها و زيورها بر ايشان آويخته مىگرديد ؟ سپس گورستان با زبانى رسا در پاسخ گويد : آن صورتها را كرم خورد و روى آنها رفت و آمد مىكنند . چه خوب مىخوردند و مىآشاميدند روزگارى دراز ، ولى پس از آن همه لذّتها خودشان خوراك چيزهايى ديگر شدند و چشمهاشان روى صورتهاشان غلطيد و اى كاش مىديدى در آنجا چه زندگى تلخى دارند ؟ ! [1]
[1] علامهء شعرانى : الابيات ربّما تنتسب الى امير المؤمنين عليه السّلام اين اشعار به حضرت امير عليه السّلام منسوب است و در ديوان منسوب ذكر شده و امام على نقى عليه السّلام آن را براى متوكل عباسى قرائت كرد و ابن خلكان و ديگران با كمى اختلاف آنها را نقل كردهاند ، نويسندهء اين تعليقهها ابو الحسن شعرانى مىگويد : به شرح و تفسير اين ابيات نپرداختم ، چون مآخذ مراجعه در اين گونه موارد بسيار است و بيشتر به شرح موارد مشكل مىپردازيم .