از امام حسن عسگرى عليه السّلام روايت است كه ، « ابو دلف » [1] درخت خرمايى را كه سه هزار و شصت دانه داشت ، در راه خدا به صدقه داد ، و خداوند در عوض هر دانه خرما يك روستا به او عطا فرمود .
نتيجه و پاداش فراوان صدقه دادن روايت شده كه زنى در زمان حضرت داود عليه السّلام با سه گرده نان و سه كيل جو از خانه‌اش بيرون آمد ، در راه سائلى از وى كمك خواست و هر سه گرده نان را به او داد و با خود گفت : جو را آرد مىكنم و از آن نان مىپزم ، مقدارى راه رفت و باد شديدى وزيد و جو و ظرفش را با خود برد .
زن از ماجرا اندوهگين گشت و نزد داود عليه السّلام رفت و قصّه را برايش شرح داد ، داود او را نزد فرزندش سليمان عليه السّلام فرستاد ، تا چاره‌اى بينديشد .
وقتى زن ماجرا را به عرض سليمان رساند ، هزار درهم به او داد ، زن دوباره نزد داود عليه السّلام رفت و گفت : پسرت هزار درهم به من داد ، گفت : نزد سليمان برو و درهمها را به او برگردان و بگو من درهم نخواستم بلكه علَّت ماجرا را مىخواستم بدانم .
چون نزد سليمان بازگشت ، آن حضرت گفت : من هزار درهم به تو دادم ، و ديگر از من چيزى نطلب .
زن گفت : من درهم نخواستم ، سليمان دوباره هزار درهم ديگر به او داد ، زن

[1] ابو دلف عجلى از امراى دولت بنى عباس و نامش قاسم بن عيسى و از افراد سخاوتمند معروف و معاصر با رشيد و امين و مأمون بوده و بر همدان و اراك كنونى ولايت داشته و كره رود را بنا و مركز خود قرار داد ، او بسيار علاقمند به اهل بيت عليهم السّلام بود ، و ابن خلكان نام وى را در تاريخ خود ذكر كرده است ، ( علَّامه شعرانى ) آن شهر اكنون در كنار اراك واقع و بنام « كره رود » معروف است . ( م )

283