2 - و گويا اينان در كاخها مسافر بودند كه هنوز استراحت و آسايش نكرده بودند كوچ كردند .
و مسروق گفته است كه خانه اى پر از سرور و نعمت نميشود مگر اينكه از حزن و اندوه عبرت پر خواهد شد اين شعر را سروده است :
< شعر > كم ببطن الارض ثاو من وزير و امير و صغير الشأن عبد خامل الذكر حقير لو تأملت قبور القوم في يوم قصير لم تميز هم و لم تعرف غنيا عن فقير < / شعر > 1 - چقدر وزير و زمامدار و دونشأنان و آنهائى كه زياد بياد خدا بودند در دل زمين دفن شدند و كوچك ميباشند .
2 - كه اگر تأمل كنى در يك روز كوتاهى قبرهايشان را از يك ديگر تميز نميدهى و نميشناسى فقير كدام و دارا كدام است .
و روايت شده كه چون سعد ابى وقاص زمامدار عراق شد خرقهء دختر نعمان را طلبيد او هم با گروهى از كنيزان آمد سعد به آنان گفت كدام يك از شما خرقه ميباشيد ؟ كنيزان اشاره كردند و گفتند اين است خرقه او هم گفت آرى من خرقه هستم چرا مرا احضار كرده اى اى سعد ؟ بخدا سوگند آفتاب نتابيد و چيزى در سايهء كاخ خورنق حركت نكرد مگر اينكه در زير فرمان ما بود .
پس آفتاب ما غروب كرد بطورى كه همانها كه بر ما حسد مىبردند ما را مورد ترحم خويش قرار دادند اين را بدان كه خانه اى در دنيا نيست كه سرور و شادمانى در آن وارد شود مگر اينكه دنبال آن سرور

66