نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 272
از مصنف كتاب است : < شعر > ( لا تنسوا الموت في غمّ و لا فرج و الارض ذئب و عزرائيل قصّاب ) < / شعر > بايد در حال سرور و اندوه مرگ را فراموش نكنى كه زمين گرگ و عزرائيل هم قصاب است و از شگفتىهاى دنيا اين است كه مرد خاك بر فرق كسى بريزد كه او را دوست دارد و ميداند اندك زمانى بيش نخواهد گذشت كه ديگرى بر فرق او خاك بريزد همان طورى كه او بر فرق ديگرى خاك ريخته و شگفت انگيزتر اين است كه او در آن حال خنده ميكند . و خداى تعالى ميفرمايد : * ( « أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ وَتَضْحَكُونَ وَلا تَبْكُونَ ) * » [1] آيا ازين داستان در شگفتيد و خنده ميكنيد و گريه نمىكنيد . و روايت شده در آن گنجى كه خدا براى دو كودك يتيم حفظ و نگهدارى ميكرد نوشته بود : در شگفتم از كسى كه يقين بمرگ دارد چطور ميخندد و شادمانست ، كسى كه يقين بقيامت دارد چطور معصيت ميكند ، كسى كه يقين بمقدرات الهى دارد چرا غمگين و افسرده خاطر است ، كسى كه دنيا و دگرگونى او را ميداند چطور مطمئن بآن ميباشد ، خردمندترين و فاضلترين مردم نيكوكارى است كه از خدا بيم دارد و نادانترين مردم گنه كاريست كه خود را از عذاب خدا ايمن دارد . مصنف كتاب ( مرحوم ديلمى ) ميگويد كه من در جوانى