كه نجات دهنده نيست غير او و فرياد رسى نيست مگر او [1] . چه خوش گفت عجوز چرخ ريس اعرابيّه در جواب حضرت معصوم كه از او پرسيد به چه خداى خود شناختى ، دست از چرخ خود بر داشت و گفت البعرة تدلّ على البعير و اثر القدم يدلّ على المسير أ فسماء ذات أبراج و ارض ذات فجاج لا تدلَّان على الخبير البصير [2] . دليل سيّم آن است كه هر كه تأمّل و تفكَّر نمايد در معجزات و كرامات و خوارق عادات صادره از انبياء و اولياء و اوصياء و نزول عذاب بر كسانى كه اطاعت آنها را نكردند و تكذيب آنها را نمودند مثل حضرت نوح عليه السّلام و هود عليه السّلام و صالح عليه السّلام و ثمود عليه السّلام و لوط عليه السّلام و ابراهيم عليه السّلام و شعيب عليه السّلام و موسى عليه السّلام و عيسى عليه السّلام و غير آنها از انبياء سابقين و جناب محمد بن عبد الله صلَّى الله عليه و آله و سلم و عترت طاهره آن جناب و به ديدهء بصيرت نظر كند كه اين امور در قوّه بشر نيست و از تحت قدرت ممكنات خارجست ، قطع مىكند بوجود واجب و به صدق انبياء در [ اثبات ] وجود واجب [3] . دليل چهارم مستجاب شدن دعاى اولياء و صلحا و مؤمنين است زيرا كه
[1] نور الثّقلين ج 1 ، ص 13 و علم اليقين ج 1 ص 21 . [2] پشكل دليل بر وجود شتر و جاى پا دليل بر وجود راه است . پس آيا آسمان با برجهايش و زمين با راههاى وسيعش دليل بر آفرينندهء بينا و تيز بين نمىباشد . اين مطلب به شكل ديگرى هم طرح شده و مىگويند در پاسخ امام على عليه السّلام بيان شده است ؟ نظامى مىگويد : < شعر > از آن چرخى كه گرداند زن پير قياس چرخ گردنده همى گير < / شعر > [3] مقصود اين است كه معجزات و كرامات و خوارق عادات دليل ارتباط انبياء ، اولياء و اوصياء به عالم ديگر است و چون اين اعمال فى حدّ ذاته از توان ممكنات خارج است دليل بر وجود واجب مىباشد .