ديگر ، در رسائلى كه نوشتهاند ، شرط رياست مجلس را فقاهت رئيس آن ندانستهاند . امّا مىبينيم كه مرحوم لارى بر اين معنى تأكيد دارد . او هم چنين تأكيد مىكند كه نمايندگى مجلس در شمار واجبات كفائى است و اين مطلب نيز به اين صراحت در رسائل ديگران نيامده است . از جمله تأكيدات نويسنده در فصل سوم اين است كه براى شرط اكمال و تكميل مجلس بايد تشكيل آن در مناسبترين و بهترين ايام يعنى صبحهاى پنجشنبه و جمعه و در بهترين امكنه ، نظير بقاع مشرفه ، مساجد ، مدارس و معابد باشد . به هنگام افتتاح نيز ، بايد مجلس با نام خدا ، رسول اكرم و امام زمان افتتاح شود تا منظور نظر خدا و رسولش قرار گيرد . فصل چهارم رسالهء حاضر ، ناظر به بيان اين معنى است كه همان گونه كه ولايت اجراى حدود شرعيه و مجازاتهاى الهى و احكام خداوندى حق انحصارى حاكم شرع است ، حق تعيين اسم و رسم ، لقب ، منصب ناظر ، قيم ، وكيل ، امين ، كاتب ، منشى ، معين ، ناظم ، خازن ، ولى ، والى و متولى و تعيين مراتب هر كس از هر جهت ، حتى بزرگداشت يا تكذيب و هر تغيير و تبديلى ، حق انحصارى حاكم شرع مسلم العداله اهل مجلس است . قبلا در فصل سوم ديديم كه مرحوم لارى جايگاه اين حاكم شرع را رياست مجلس مىداند . بنا بر اين مىتوان گفت كه در مشروطيتى كه لارى تصوير مىكند ، عملا رئيس مجلس بزرگترين و منحصرترين مرجع سياسى ، ادارى ، قضائى و قانونگذارى است و ديگران تنها حكم مشاوران وى را دارند