* ( وَلَا الظُّلُماتُ وَلَا النُّورُ وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ وَما يَسْتَوِي الأَحْياءُ وَلَا الأَمْواتُ ) * [1] * ( أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ ) * [2] * ( مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالأَعْمى وَالأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلًا أَ فَلا تَذَكَّرُونَ ) * [3] و المعلوم بالبداهة و حسن الفطرة اين كه انسان كه يكى از بدايع صنع حكيم مطلق و مخبر صادق مصدّق * ( فَتَبارَكَ الله أَحْسَنُ الْخالِقِينَ ) * [4] است ، در كيفيت و كميّت محاسن خلقت و تشكيل هيئت و بدايع صنعت و حكمت غير متناهى حكيم مطلق جلَّت عظمته و حكمته مثلش مثل اعجاز قرآن كه در محاسن بديع و فصاحت و بلاغت و جوامع كلم كه * ( لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِه وَلَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً ) * [5] . پس چنانچه تمام فصحاء و بلغا عالم ، عاجز و ناتوان از زبان و بيان يك حرف ، يا يك وصف قرآن ، در محاسن ترتيب و بدايع تركيب ، مگر آن كه از منقصه لسان زياده و نقصان آن ، خجل و منفعل و حيران و سرگردان . و هم چنين حكمت خلقت انسان . هر عضوى از اعضاء آن كه وضع در غير موضع وضع حكيم يا اعمال در غير محل مستقيم مثل اكل از قفا و مشى
[1] فاطر / 22 - 19 - و سياهى و نور با هم برابر نيستند ، نه سايه و نه آفتاب با هم برابرند . زندگان و مردگان هم برابر نخواهند بود . [2] سجده / 18 - آيا كسانى كه مؤمن بودهاند ، همپايهء آن كسانى مىشوند كه متمرد و فاسق بودهاند . [3] هود / 24 - حكايت اين دو گروه ، حكايت كوران و كران است با مردمان بينا و شنوا . آيا دو گروه با هم برابرند ؟ آيا يادآور نمىشويد ؟ [4] مؤمنون / 14 - جاويد باد خداوند رحمان ، بهترين آفرينندگان . [5] الاسراء / 88 - بگو به حق سوگند اگر آدمى و پرى گرد هم آيند كه با تبادل فرهنگ و ادب مانند اين قرآن ، قرآني بياورند ، هر گز نتوانند مانند اين قرآن ، قرآنى بياورند . گر چه با كمال حميت هنر و ابداع خود را روى هم بريزند و سالهاى سال يار و همكار هم باشند .