* ( الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَه كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ ) * [1] يعنى اهل كتاب آن جناب را مىشناسند به جهت اطلاع آنها بر او صاف آن حضرت در تورات و انجيل هم چنان كه پسران خود را مىشناسند و معلوم است كه اگر اوصاف آن جناب در تورات و انجيل نبود هر آينه اهل كتاب در مقام اظهار كذب آن جناب بر مىآمدند به سبب شدّت حسد و عنادى كه با آن جناب داشتند علاوه بر اين كه هيچ عاقلى ادّعا نمىكند امرى را و در مقام اثبات آن امر باشد و خود كذب خود را ظاهر نمايد پس اگر اوصاف آن جناب در تورات و انجيل مذكور نبود چگونه آن جناب با آن كه اعقل عقلا بودند مىفرمودند كه اوصاف من در تورات و انجيل مذكور است و اوصاف آن جناب مذكور نباشد . سيّم [2] آن كه هر كه تأمّل كند احكام صادره از آن جناب را و امور متعلَّقه باين شريعت مقدّسه را از اعتقادات و اخلاق و عبادات و معاملات و سياسات و آداب و سنن با آن چه در آنهاست از حكم و مصالح دقيقه متعلَّقه به معاش و معاد و
[1] بقره 146 [2] دليل سوّم در برخى از كتب كلامى به عنوان قرينه صحّت پيامبرى آن حضرت قلمداد نمودهاند . ملخص كلام ايشان اين است كه گستردگى بى حدّ و تعمّق مطالب و تنوّع موضوعات قرآنى كه خود يك دائرة المعارف جهانى بىپايان است از يك شخص درس ناخوانده و امّى ، دليل بر اتّصال به عالم غيب و انتصاب از ناحيه خداوند است . اگر نوشته علما و دانشمندان مورد نظر قرار گيرد مشاهده مىشود كه پس از مدتى از ارزش آن كاسته مىشود و بايد در مطالب آن تجديد نظر نمود . امّا اين معجزه عظيم پيامبر هميشه ثابت و محكم غير قابل تغيير است .