نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 89
مردم را به عمل لشكريانى تشبيه كرد كه رئيس لشكر ، آنها را به جنگ وا مى دارد و آنها به اختيار خود ، فرمان رئيس مى برند و شهرى مىگشايند و دشمن را مىشكنند و همه مستحق اجر وانعامند ، هم رئيس و هم لشكريان . [1] مرحوم استاد علامه ( حاج ميرزا احمد آشتيانى ) - قدس سره العزيز - فرموده است : مقصود از ( توكل ) اين نيست كه سعى و كوشش در امور و تحصيل اسباب و شرايط عادى آنها ننمايد و تدبير و فكر درباره آنها را يكسره به كنار بگذارد ، بلكه امور نامبرده و هر چه را حوايج بر آن توقفى دارد بايد انجام دهد و اعتماد و اطمينان شخص در رسيدن به مقصود و حاجت خود ، تنها به خدا و فضل او باشد . و حكايت شكايت صاحب مزرعه از شتر دارى به پيغمبر ( صلى الله عليه وآله ) و پرسش حضرت كه به چه جهت شتر خود را عقال ننمودى و پابند نزدى . و جواب آن مرد كه عرض كرد : توكل من باعث شد كه پابند نزدم . و فرمايش حضرت به آن مرد كه عقال نما و پابند بزن شتر خود را پس از آن ، توكل نما ( اعقلها ثم توكل ) و با توكل زانوى اشتر ببند ، مطلب را كاملا روشن و واضح مى نمايد . [2] و از آنچه در اينجا آورده شد ، مراد از حديث ( لا جبر ولا تفويض بل امربين الامرين ) ظاهر مى شود ، زيرا سعى در تحصيل مقدمات و شرايط و اسباب در عهده انسان است ، پس جبر نيست . و رسيدن به مقصود و مطلوب ، بسته به مشيت و فضل خداوند است و به كوشش آدمى نيست ، چون تفويض ، يعنى خدا امور را به بندگان واگذار نموده است معنا ندارد . مرحوم ( محمد دهدار ) در آخر رساله ( قضاء و قدر ) پس از رد جبرى و قدرى و اثبات بين الامرين با برهان ، گويد : و عاقل را همين قدر كفاف است ليكن به جهت ثبات اعتقاد در تحقيق اين
[1] - شرح تجريد ، ص 429 ( چاپ اول ) . [2] - طرائف الحكم ، ج 1 ، ص 354 .
89
نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 89