نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 85
حكيم سبزوارى نائل شد ، از او سؤال كرد مقصود مولوى از اين بيت چيست ما همه شيريم ولى شير علم * حمله مان از باد باشد دم به دم در پاسخ فرمود كه : مولوى ( لا حول ولا قوة الا بالله ) را ترجمه مى كند . در تبيين اين حقيقت ، شبسترى گويد : اگر خورشيد در يك حال بودى * شعاع او به يك منوال بودى ندانستى كسى كاين پرتو از اوست * نبودى هيچ فرق از مغز تا پوست جهان جمله فروغ نور حق دان * حق اندر وى ز پيدايى است پنهان چو نور حق ندارد نقل و تحويل * نيايد اندر او تغيير و تبديل تو پندارى جهان خود هست دائم * به ذات خويشتن پيوسته قائم [1] و آن كس كه نظر بر خورشيد دارد ، داند كه نور ديوار از خورشيد است ، اگر چه روشنى به ديوار ، انتساب دارد كه براستى ديوار روشن است . و در اين انتساب شكى نيست و بديهى و ضرورى است ، ولى روشنى او از خورشيد است . هم چنان كه گفته ايم ، قيام وقعود به ما منسوبند ، ولى ( حول وقوت ) از خداوند است . و نيز چنان كه روشن است ، ايجاد ضحك وبكاء فقط از خداوند است كه : ( انه اضحك وابكى ) ولى ضاحك وباكى ، زيد وعمروند به قول شيخ اجل سعدى : گرچه تير از كمان همى گذرد * از كماندار بيند اهل خرد اين بيت اشارت به قول حق تعالى است كه فرمود : ( و ما رميت اذ رميت و لكن الله رمى ) . [2] عارف رومى در اوايل دفتر اول مثنوى ، بدان تصريح كرده است كه :