نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 30
فيصله دادن ، پايان بخشيدن و قطعى كردن را مى دهد ، ولى صحيح نيست كه در اين موارد به جاى كلمه قضاء ، كلمه حكم به كار برده شود . البته بسيارى از موارد نيز وجود دارد كه صحيح است به جاى اين كلمه ، كلمه حكم به كار برده شود و آنها مواردى است كه حكم تشريعى يا تكوينى ، سبب فيصله دادن و قطعى شدن يك چيز شده است مثل : ( والله يقضى بالحق والذين يدعون من دونه لايقضون بشئ ) [1] و يا : ( وكان امرا مقضيا ) [2] واژه قدر واژه ( قدر و تقدير ) به معناى اندازه و اندازه گيرى و چيزى را با اندازه معينى ساختن ، استعمال مى شود . موارد استعمال اين كلمه ، همين مفهوم را مى رساند مثل : ( كل شئ خلقناه به قدر ) [3] على هذا ، كلمه تقدير به معناى اندازه گيرى و يا تعيين و تشخيص اندازه يك شئ است در تجريد و شروح آن در مبحث افعال بارى ، ادعا شده است كه هر يك از قضاء و قدر به سه معنا اطلاق شده است . الف - خلق ب - الزام و ايجاب ج - اعلام . ولى به نظر مى رسد كه اين مطلب صحيح نيست . همه مواردى كه ادعا شده است كه به معناى خلق يا اعلام استعمال شده است ، همان مفهوم فيصله دادن و قطعى كردن را مى دهد . ادعاى اينكه اين كلمه ، مفهوم خلق يا اعلام دارد ، از باب اشتباه مفهوم با مصداق است و يا نوعى تأويل و توجيه كلامى است . متكلمين