نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 205
هدايت ، از او رخت بربسته است . شايد او در راه خدا خالصانه جهاد و تلاش نمى كند و آن گاه كه چهره حق بر او آشكار مى شود از عصبيتها اعراض نمى كند ، و اگر نه مجاهدان راستين راه حق به راه راست و رشد هدايت مى شوند ، و شايد براى او موعد و ميقات مكتوبى است كه در آن با فرا رسيدن وقت آن ، غلاف و پوسته هاى ذهنش گشوده مى گردد و فهم جامد او روان مى شود و امواج لجاجتهاى وى ، راكد و آرام مى شود ، زيرا براى هر فردى مقدر و سرنوشتى است . به درستى كه ابتلاى من به دوستانم ، تعصب مرا در مورد آنان بر مى انگيزد ، زيرا همانندى در نوع و نزديكى در وطن و اشتراك در نياز و بى نياز نبودن از تعاون و هميارى دادن يكديگر - همه اين امور - موجب پيدايش الفت و پاشيدن بذر محبت و برداشت محصول شفقت مى گردد . و ( شفقت ) تخمى است كه از نصيحت و خير خواهى به دست مى آيد و ( نصيحت ) لقمه اى است كه كمتر از گلو فرو مى رود و گوارا مى نمايد و گاهى گلو گير فردى مى شود كه اگر فرو مى رفت آن را گوارا مى يافت و هر گاه كه كسى آن را بچشد و از دهان بيرون افكند ، دريچه اميد به روى او بسته مى شود و غمى بزرگ بر نفس او سايه مى افكند ، زيرا آنچه به قصد مهربانى و خيرخواهى به او عرضه شد ، بر زمين افكند . چون كه دوست در معالجه بيمارى او به كلى درمانده و مأيوس مى شود تا آن جا كه پزشك بهره بردن از شهوت را بر او جايز مى شمارد و قلم حميت از او بر مى دارد . به ناچار اى پير مرد دانا به خاطر همين چيزها مرا محزون و افسرده و بدون انس و محبت مى يا بى . كه مثل او مثل جوان مملوكى است كه خواهران بلكه مادران بر او بسيار مىگريند . پس آن مرد ( حى بن يقظان ) به من گفت : كار را بر خود آسان نما ، زيرا ملك هستى از آن غير توست و بدرستى كه او قبل از آفريدن موجودات و نظم بخشيدن به اسباب و در هم آميختن اضداد و به كار بستن اسلوبهاى گوناگون و هماهنگ ساختن
205
نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 205