نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 206
گرم و سرد و خشك و تر و جفت ساختن بين عقل و بين شهوت و خشم و آرزو و حرص ، عقل ناخشنود از خودآرايى و فاقد درخشش و زيبايى ، و كم ياور ، و شهوت موافق با نجات و حاضر در صيدگاه ، و خشم دفع كننده و سازش ناپذير ، و آرزوى طولانى و گذر كننده از اجل به سرعت ، و حرص كور و كر از ديدن عبرتها و شنيدن ملامتها - آرى خداوند قبل از همه اينها - به هدايت و ضلالت ، پرهيزگارى و بى تقوايى ، راستى و كجى ، عصيان و طاعت ، سكوت و لجاجت ، سعادت و شقاوت عالم بود ، بلكه مى دانست كه كدام يك از دو حريف ، غالب تر و كدام يك از دو رقيب ، قويتر است ، چيزى بر او پوشيده نيست پس جايز و رواست كه امر آفرينش را امضا نموده و ( قدر ) خود را حتمى سازد و حكم خود را جارى نمايد . هيچ چيز او را از انجام اين كار منصرف ننموده و متوقف نمى سازد . چگونه چنين چيزى ممكن است ( در حالى كه او شريك و رقيبى ندارد ) بنابراين بر تو لازم است كه تسليم بوده و با قدر الهى همراه شوى و ناخوشنودى تو از پاره اى مقدرات الهى ، سودى نمى بخشد ، بلكه بايد در مواقع استنكار و انكار باز ايستى و از سر مهربانى پند دهى و با نرمى و لطافت ، موعظه نمايى ، زيرا درشتى نمودن و سخت گرفتن باز دارنده ، از طرفى باز دارنده مساعدت و همكارى و از طرف ديگر برانگيزنده لجاجت و سر سختى است . بر تو باد به رحمت و مهربانى ، زيرا آن براى معالجه بيمارى نفس از معالجه بيمارى اعضا سزاوارتر است ، و اگر با چنين افرادى با ديده رحمت بنگرى و رحمت را بر ايشان مبذول دارى ، براى تو و آنان مايه بركت خواهد بود ، و حال آنكه همه از عصمت يوسف برخوردار نيستند آنگاه كه برهان پروردگار خود را ديد و مورد طمع زليخا واقع شده بود . و همچنين از عصمت ابسال هم برخوردار نيست زمانى كه ابر تاريكى او را فرا گرفته بود و زن سلامان چهره اش را به او نشان داد . و اما تو اى متكلم ! در امر وعد و و عيد ، عقيده ات اين است كه اين دو مربوط به
206
نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 206